تاریخ انتشار: 
1394/11/22

داعش، میراث باستانی، و تماشای تخریب در رسانه‌های جهانی

اومور هرمانشاه
PDF icon دانلود pdf (339.73 کیلوبایت)

درآمد: تاکنون دولت اسلامی ویدئوهای متعددی از تخریب و انهدام آثار باستانی را منتشر کرده است. نویسنده‌ی مقاله اغلبِ واکنش‌ها به این ویدئوها را "مصرف کردن داعش" می‌خواند و می‌کوشد با بررسی دلایل تهیه‌ی این کالاهای رسانه‌ای این مصرف‌گرایی را نقد کند.[1]


مسعود حامد در مقاله‌ی جدیدی در المانیتور می‌گوید که داعش، یا همان "دولت اسلامی"، در فعالیت‌های اخیر خود سیاست "زمین سوخته" را در شمال و مرکز سوریه، در کوبانی و تل اَبیَض، واقع در غرب رود فرات و در مجاورت مرز ترکیه، پی گرفته است. در این نواحی اغلب اقوامی کشاورز و دامدار زندگی می‌کنند که اکثریت آنان را کردها تشکیل می‌دهند. بنا به گزارش‌ها، ستیزه‌جویان دولت اسلامی شهرستان‌های این سرزمین را خالی از سکنه و تخریب کرده، و سپس به نابودی مناطق روستایی روی آورده‌اند: دولت اسلامی در حال سوزاندن و از بین بردن زمین‌های کشاورزی است تا همه‌ی منابع امرار معاش ساکنان این جوامع را از بین ببرد. "زمین سوخته" راهبرد نظامیِ خشنی است که ریشه‌های عمیق تاریخی دارد و هدفش محوِ هرگونه چشم­انداز امرار معاش و سلب حق بنیادین زندگی برای ساکنان محلی، حتی پس از پایان گرفتن نبردها، است.

زمین سوخته

یکی از وجوه برجسته‌ی برنامه‌های تخریبی دولت اسلامی در عراق و سوریه که اخیراً توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرده تخریب میراث فرهنگی است که در خرد کردن مصنوعات موجود در موزه‌های باستان‌شناسی، ویران کردن محوطه‌های باستانی، منفجر کردن زیارتگاه‌ها، مقبره‌ها، و دیگر مکان‌های مقدس برای ساکنان محلی، و سوزاندن کتابخانه‌ها و بایگانی‌ها تجلی می‌یابد. در این مقاله، بر تخریب میراث باستانی به دست دولت اسلامی تمرکز می‌کنم. به نظر من، این تخریب را می‌توان شکلی از مکان‌محور دانست که هدفش نابودسازی "حس تعلق" ساکنان محلی و "خاطره‌ی جمعی" کسانی است که این میراث به آنان تعلق دارد. بنابراین، انهدام آثار باستانی را می‌توان بخشی از همان راهبرد "زمین سوخته" در نظر گرفت که پیشتر به آن اشاره شد. همچنین، به این بحث می‌پردازم که دولت اسلامی این تخریب‌ها را در قالب نمایش‌های رسانه‌ای (نمایش خشونت علیه امکان و اشیای متعلق به میراث فرهنگی) به دقت طراحی و تنظیم می‌کند، و این نمایش‌ها به صورت بازآوری یا اجرای مجدد صحنه‌های تاریخی عرضه می‌شوند، نمایش‌هایی که به طور مداوم و به دقت به وسیله‌ی ساز و برگ تصویرسازی و انتشار داعش در برابر چشم‌ها قرار می‌گیرند، ساز و برگی که به طور فزاینده‌ای از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تصویرپردازی و ارتباطی بهره می‌گیرد. به علاوه، از واکنش‌های نسبتاً ضعیف نهادهای باستان‌شناسی در گوشه و کنار دنیا انتقاد می‌کنم، واکنش‌هایی که به ندرت از عبارات کلیشه‌ای و ابراز "نگرانی شدید" از تخریب میراث باستانی به دست دولت اسلامی فراتر رفته است. در عین حال، می‌کوشم چرایی و چگونگی بیزاری داعش از میراث باستانی را با توجه به وضعیت سرمایه‌داری متأخر توضیح دهم.

۱)دیواره‌نگاره‌ی متعلق به سناخریب، پادشاه آشوری، در «کاخ بی‌همتا»، در نینوا.

مصرف کردن داعش

از تابستان ۲۰۱۴، دولت اسلامی رویه‌ی غیرمعمولی را برای ویران کردن عامدانه‌ی محوطه‌های باستانی و موزه‌های باستان‌شناسی، در کنار حملات مستمر خود به زیارتگاه‌ها و نیایشگاه‌های مقدس ساکنان محلی، در پیش گرفته است. بنا به گزارش‌های خبری پرسروصدایی که اغلب توسط خود داعش منتشر می‌شود، به مکان‌های مهم میراث باستانی مانند موزه‌ی موصل، محوطه‌های باستانی نینوا، نمرود، و هترا، و احتمالاً آشور و پالمیرا حمله شده یا در معرض نابودی قرار گرفته‌اند. به این ترتیب، با مجموعه ویدئوها و تصویرپردازی‌هایی که به شکلی حساب‌شده منتشر شده‌اند، به دنیا نشان داده شد که چگونه تندیسه‌های باستانی خرد شده و بناهای برجسته‌ی باستانی منفجر می‌شوند. این خشونت‌ها و بازنمایی رسانه‌ای آن‌ها با فناوری پیشرفته، اهداف متعددی را در آنِ واحد تأمین می‌کند: از تحقیر ساکنان محلی و تبلیغ نوعی ایدئولوژیِ رادیکال مذهبی به منظور جذب ستیزه‌جویان تازه‌نفس از خارج تا بی‌حرمتی به ارزش‌های مرسومی که دنیای جهانی‌شده برای میراث فرهنگی قائل است. و این همه در حالی صورت می‌گرفت که گزارش‌های وسیعی درباره‌ی بهره‌گیری داعش از تاراج و قاچاق عتیقه‌جات و متعلقات میراث باستانی منتشر شده بود. این تحولات مایه‌ی نگرانی شدید باستان‌شناسان، مورخان، و کارشناسان میراث فرهنگی خاورمیانه در سراسر دنیا بود.

از فوریه‌ی ۲۰۱۵، به خشونت مستمر و هدفمند داعش علیه میراث فرهنگی به شدت توجه کرده‌اند و شمار بی‌سابقه‌ای از محافل برای بحث و گفت‌وگو در این باره ایجاد شده، و اقدامات جسورانه‌ای از جانب نهادهای غربی برای مستندسازی و محافظت از میراث باستانی صورت گرفته است. با این حال، به نظر می‌رسد این تلاش‌ها تا حد زیادی تکرار همان خطابه‌های خسته‌کننده درباره‌ی لزوم محافظت از میراث باستانی در جریان درگیری‌های مسلحانه و حفظ آنها از گزند "افراطیون خشن" و جلب توجه جهانیان به این مسئله بوده، و عمدتاً از درک چالش بی‌سابقه‌ای که دولت اسلامی با کارزار ضد-میراث باستانی‌اش در قالب نمایش‌های رسانه‌ای در سطح جهانی پیش کشیده، عاجز بوده‌اند.

 " ' زمین سوخته' راهبرد نظامیِ خشنی است که ریشه‌های عمیق تاریخی دارد و هدفش از بین بردن هرگونه چشم­انداز امرار معاش و سلب حق بنیادین زندگی برای ساکنان محلی، حتی پس از پایان گرفتن نبردها، است."

در۲۶ فوریه‌ی ۲۰۱۵، دولت اسلامی ویدئویی را در یوتیوب منتشر کرد که تخریب عَمدی تندیس‌هایی را به نمایش می‌گذاشت که به نظر می‌رسید اصل تندیس‌های باستانی در موزه‌ی موصل و یک محوطه‌ی باستانی در کردستان عراق­اند. به دنبال انتشار این ویدئو، بحث داغی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و توئیتر درباره‌ی سرنوشت آثار باستانی در دستان داعش درگرفت. در این بحث‌ها، آن خشونت‌ها را یک‌صدا فوراً و قویاً مصداق شمایل‌شکنی قرون وسطایی، عقب‌ماندگی جاهلانه، و نخوت ضدغربی شمردند.

البته، دولت اسلامی آن ویدئو را به سرعت از دسترس عموم خارج کرد، اما هزاران و شاید میلیون‌ها نسخه از آن به طور گسترده در شبکه‌ی اینترنت پخش و بی‌وقفه در وب‌سایت‌های خبرگزاری‌ها، صفحات فیس‌بوک، توئیت‌ها، و پست‌های وبلاگی بازپخش شد. بسیاری از کاربران این رسانه‌ها واکنش‌های تند و خشم‌آلودی به آن ویدئو داشتند، و برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی اعمال وحشیانه‌ی داعش و اثبات دیدگاه جهان‌وطنانه، انسان‌دوستانه، و متمدنانه‌ی خود مبنی بر محکوم کردن این رفتار وحشیانه با آثار باستانی، آن را به سرعت همرسان کردند. در حالی که وبلاگ‌نویسان و کاربران فیس‌بوک و توئیتر معمولاً از منتشر کردن ویدئوهای حاوی خشونت‌ورزی با انسان‌ها (مانند سر بریدن، اعدام، یا هرزه‌نگاری) خودداری می‌کنند، به نظر می‌رسید اشکالی در بازنشر تخریب آثار باستانی نمی‌دیدند.

اما فقط این نبود؛ افزون بر این، چنین کاری به عنوان نوعی مقاومت مجازی در برابر رفتار غیرانسانی دولت اسلامی محبوبیت یافت. در این بازنشرها و همرسانی‌های بی‌وقفه در سطح جهانی، ویدئوهایی که توسط خود داعش به دقت طراحی و تنظیم شده بود به صورت کالای تازه‌ای در آمد که ظاهراً پیامی را به شکل درست و غیرمغرضانه منتقل می‌کند. نکته‌ی مهم این بود که واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی نه نوعی طرد و واپس‌زنی بلکه برعکس، نوعی توجه احساسی به این ماجرا در قالب روال آشنای مصرف‌گرایی بود.

در میان مقامات و مسئولان نهادها و سازمان‌های باستان‌شناسی و کارشناسان باستان‌شناسی خاور نزدیک و میراث جهانی بحث‌ها کاملاً محدود و منحصر به محتوای ویدئوهای داعش بود، و به دنبال آن مجموعه‌ای از اظهارات کلیشه‌ای در محکومیت و ابراز نگرانی شدید از سوی سازمان‌ها و نهادهای مختلف مطرح می‌شد. رسانه‌های همگانی به سرعت به سراغ کارشناسان رفتند: از باستان‌شناسان، دانشگاهیان، و مسئولان موزه‌ها می‌خواستند مشخص کنند که کدام آثار باستانی واقعاً تخریب شده‌، و کدام‌ها اصل بوده‌اند نه بدل. امیدواری‌هایی پدید آمد مبنی بر این که بعضی از آثار تخریب‌شده جعلی یا بدلی بوده‌اند. در این بحث‌ها، ویدئوهای داعش را شواهد مستند عینی می‌شمردند، شواهدی که حاکی از تخریب آثار اصیل باستانی بود. رسانه‌های همگانی به اصالت این ویدئوها اطمینان داشتند، و نمایشی بودن آنها را نادیده می‌گرفتند. تنها پرسش مطرح در مورد اصالت ویدئوهای داعش هم به محتوای آنها مربوط می‌شد: تندیس‌های تخریب‌شده آثار اصیلی متعلق به تمدن‌های بین‌النهرین بوده یا این که جعلی و نسخه­ی بدلند؟

"در۲۶ فوریه‌ی ۲۰۱۵، دولت اسلامی ویدئویی روی یوتیوب گذاشت که تخریب عَمدی تندیس‌هایی را به نمایش می‌گذاشت که به نظر می‌رسید اصل تندیس‌های باستانی در موزه‌ی موصل و یک محوطه‌ی باستانی در کردستان عراق­اند."

این پذیرش صاف و ساده‌ی تصویرپردازی‌های داعش به عنوان "مستند" احتمالاً تبعات نگران‌کننده‌تری برای وضعیت بشری ما دارد تا تخریب آن آثار باستانی. گذشته از این، ما ویدئوهای داعش را به عنوان شواهدی از تخریب تمثال‌ها و تصاویر به دست دولت اسلامی تماشا می‌کنیم و بنابراین ستیزه‌جویان داعش را افرادی بت‌شکن می‌شماریم، و این ادعای بت‌شکنی  نیز همان چیزی است که دولت اسلامی با اشارات آشکار خود به دوران صدر اسلام به گرمی از آن استقبال می‌کند. با این حال، نکته‌ای آشکار را نادیده می‌گیریم: تمثال‌سازی و تصویرپردازی بی‌وقفه‌ی دولت اسلامی. حال، این پرسش پیش می‌آید: چگونه است که از نفرت ستیزه‌جویان داعش از بت‌ها و بازنمودها مطمئنیم، در حالی که خود همان تصاویر نافذی را مصرف می‌کنیم که پیوسته در رسانه‌های جهانی به نمایش در می‌آیند، و همان ویدئوهایی را می­بینیم که به گونه‌ای طنزآمیز به تماشایی‌ترین بازنمودهای خشونت علیه بشریت در دنیای معاصر بدل شده‌اند؟

واقعیت این است که، بر اساس ایدئولوژی سفت و سخت و افراطی خود داعش و برداشت آن از "شرک" (پرستش اصنام و تمثال‌ها به عنوان خدایان باطلی که هم‌ردیف الله شمرده شده‌اند)، آن ویدئوها را نیز باید به عنوان بازنمود و تصویرسازی محکوم و مطرود شمرد. اما این برداشت گزینشی و متناقض از بازنمود تصویری را باید نوعی "قدرت‌نمایی" دانست، و اگر به دولت اسلامی اعتراض داریم، به همان نحو باید این قدرت‌نمایی را نیز به چالش کشیم، نه آن که از آن استقبال کنیم. شاید نافذترین پاسخ به قدرت‌نمایی داعش از طریق تخریب آثار باستانی، کارهای کارتونیست‌های مسلمان، جهاد آوارتانی و مهدی عمو رسولی باشد که در آثار خود به تناقض‌های بین خشونت‌ورزی‌ها و خطابه‌های سیاسی داعش می‌پردازد، و در باب هم‌ارزی رایج "نوع بشر" و "میراث جهانی" تأمل می‌کند. این کارتونیست‌ها درس مهمی به رسانه‌ها و دانشگاهیان غرب می‌دهند: برداشت غیرنقادانه از فرآورده‌های تصویری داعش و استناد به آنها به عنوان شواهد مستند صرفاً به معنای پشتیبانی و یاری‌رسانی به دستگاه تبلیغاتی دولت اسلامی است.

دولت اسلامی و ­نمایش­های تخریب

من، به عنوان مورخ هنر، بیش از آن که دغدغه‌ی محتوای ویدئوهای داعش را داشته باشم، به خود این پدیده‌ی تولید تصاویر علاقه دارم: به این فکر می‌کنم که آن ویدئوها اصلاً چرا ساخته شدند، آن خشونت‌ورزی‌های مجسم را چگونه به نمایش می‌گذارند، و بینندگان‌شان چه برداشتی از آن‌ها دارند. برای پیشبرد بحث، از خوانندگان دعوت می‌کنم که ویدئوهای داعش را نه به عنوان منابع آرشیوی مستند بلکه محصولات گفتمانیِ ایدئولوژیک بشمارند. این کار به ما اجازه می‌دهد تا به مستند بودن آنها شک کنیم. با چنین رویکردی، می‌توانیم با اشاره به خصلت نمایشی این ویدئوها در ادعای مستند بودن‌شان تردید کنیم.

۲) تندیس یک نگهبان دروازه در کاخ سارگون دوم، پادشاه آشپری، در دور شاروکین


در ویدئویی که داعش در فوریه‌ی ۲۰۱۵ منتشر کرد، بازیگرانی با لباس‌های به دقت طراحی شده و با ریش‌های کاملاً آراسته در موزه‌ی موصل به تندیس‌های روی ستون‌ها و پایه‌ها حمله می‌کنند: با توجه به این واقعیت که دولت اسلامی سازمانی متشکل از داوطلبانی با ملیت‌های متنوع (از کشورهای مختلف اروپایی و خاورمیانه‌ای و غیره) بوده، تشخیص حساب شده بودن رفتار و پوشش و ظاهر بازیگران این ویدئو، که در کارتون‌های پیش‌گفته به آن توجه شده، دشوار نیست. ستیزه‌جویان، با ژست‌های ناشیانه و علناً بی‌ظرافت، از زور بازوی خود برای سرنگون کردن تندیس‌ها بهره می‌گیرند، و با پتک و تبر آنها را تکه‌تکه می‌کنند. این نمایش‌ها حمله‌ی مستقیم و فیزیکی به مجسمه‌ها را به تصویر می‌کشند، و می‌توان آن‌ها را بازنمایش انهدام بت‌ها در کعبه، در صدر اسلام دانست، و این امری است که در این نمایش‌ها بارها بر آن تأکید می‌شود. این نمایشی نیاکان‌گرا است که آگاهانه سنتی متعلق به قرن‌ها قبل را وام گرفته، خود را از نظر دینی به آن متصل می‌کند، و از آن برای تقویت دستگاه تصویرسازی فوق‌مدرن داعش بهره می‌گیرد.

به رغم ناکامی ستیزه‌جویان در سرنگون کردن نگهبانان غول‌پیکر دروازه‌های آشور، به نظر من بازیگران آگاهانه این تندیس‌ها را برای چهره‌زدایی انتخاب کرده‌اند، به ویژه با توجه به حالت جاندار و تهدیدآمیز آن‌ها، و وجوه مرکب هولناکشان که ترکیبی از صورت آدم، تن شیر یا گاو، و بال‌های عقاب است، و همچنین با توجه به ابعاد عظیم و فراانسانی‌شان (تصاویر یک و دو). تندیس‌های سرنگون و درهم‌شکسته‌ی هترا در کنار موجودات خیالی چهره‌زدوده‌ی آشوری قرار می‌گیرند، و این همه بازنمایشی از جشن‌های کهنی است که به پاس بت‌شکنی برگزار می‌شد، با آداب و رسومی که کم‌وبیش با موفقیت اجرا شده است. این تحلیلِ نمایش‌بنیادِ ویدئوهای داعش را به واکنش‌های دانشگاهیان خاورمیانه‌ای و غربیِ حساس به میراث باستانی ترجیح می‌دهم، واکنش‌هایی که آن ویدئوها را شواهدی کاملاً مستند می‌پندارد.

گفتمان میراث باستانی

اثرات نافذ این نمایش‌ها را باید با توجه به سامانه‌ی گردش پول در سطح جهانی در دنیای معاصر و ارزش تاریخی­ای که برای عتیقه‌جات و آثار باستانی قائل می‌شوند، در نظر گرفت. تخریب آثار باستانی در موزه‌ی موصل و نمایش آنها در رسانه‌های تصویری و تبلیغاتی دولت اسلامی، توان و تأثیر خود را مستقیماً از فرض اصل بودن این آثار و منزلت یادگارانه‌ی آنها در سطح جهانی، و همچنین از اقتصاد سیاسی گردش عتیقه‌جات در بازارهای جهانی می‌گیرد، و البته به نظر می‌رسد که چنین بازارهایی در حال تبدیل به صنعتی پر رونقند (تصویر سه). تقاضای فزاینده برای عتیقه‌جات قاچاقی در گوشه و کنار دنیا این صنعت جهانی با را تقویت و تحکیم می‌کند. نمایش‌های تخریبیِ داعش به دغدغه‌های این مؤسسات فراملی و دستگاه‌های ارزش‌گذاری میراث جهانی توجه‌ می‌کند و از آن برای طراحی و تنظیم نمایش‌های مؤثر بهره می‌گیرد تا به این وسیله همدلان و حامیان خود را تطمیع کرده، متعصبان بیشتری را به خدمت گیرد، ساکنان محلی را با نابودسازی حس تعلق آنان به میراث فرهنگی‌شان تحقیر کند، و غربی‌های انسان‌دوست را به سخره گیرد. این هدف چندسویه‌ای است که داعش با تخریب میراث باستانی دنبال می‌کند.

نمایش‌های رسانه‌ای داعش کارکردی بسیار شبیه به "نمایش‌های تلویزیونی واقعی" (ریالیتی شوها) دارد که خود به شکل مؤثری مصرف محصولات رسانه‌های تصویری را تقویت می‌کند. تولید این ویدئوها و مجموعه تصاویر که خشونت‌ورزی‌های هولناک داعش را در برابر چشمان ما قرار می­دهد، خواه خشونت‌ورزی با انسان‌ باشد یا خشونت‌ورزی با مکان‌های مقدس، میراث فرهنگی، محوطه‌های باستانی، یا موزه‌های آثار باستانی اغلب هدف اصلی این ستیزه‌جویان است. همچنین، باید گفت که ستیزه‌جویان دولت اسلامی برای تولید این ویدئوها، به شکلی آگاهانه و حساب‌شده، آن دسته‌ از تندیس‌های باستانی را انتخاب کرده‌اند که با اجرای مجدد و تاریخ‌گرایانه‌ی آیین "بت‌شکنی" مناسبت داشته باشد، نه صدها اثر باستانی کوچک‌تری که در موزه‌ی موصل وجود داشت. این ویدئوها و مجموعه تصاویر، نمایش‌های حساب شده‌ای است که در آنها تخریب و خشونت‌ورزی در واقع پیامد تصویربرداری و فیلم‌سازی است.

ما باید با مسئولیت‌پذیری این احتمال را در نظر بگیریم که در واقع دلیل وجودی این ویدئوها و مجموعه تصاویر، همرسانی آنها در صفحات فیس‌بوک، توئیت‌ها، و پست‌های وبلاگی و بازنمایش آنها به عنوان اسناد و شواهدِ خشونت‌ورزی است. با بسط این استدلال، می­توان گفت که تندیس‌های آشوری و پارتی در موصل (اگر واقعاً تخریب شده باشند) تنها برای تهیه‌ی همان ویدئوی مشهور منهدم شدند. ما نمی‌توانیم و نباید آن بازنمایی تصویری و سینمایی را صرفاً مدرکی مستند بدانیم. واقعیت چشمگیر این نمایش در همان تصویر و بازنمودش جای دارد، بسیار شبیه ذهنیتی که بر تولید نمایش‌های تلویزیونی واقعی حاکم است. هدف اصلی، تهیه و تولید نمایش است: آن‌چه در آن اتفاق می‌افتد واقعی و در عین حال کاملاً ساختگی و صحنه‌پردازی‌شده است.

برخلاف آن‌چه می‌گویند، دولت اسلامی تشکیلاتی با ایدئولوژی و ذهنیت عقب‌افتاده و قرون وسطایی نیست، بلکه پدیده‌ای فوق‌مدرن است که در انتشار اخبار خشونت‌ورزی‌های خود از مؤثرترین ابزارها برای نمایش واقعیت مجازی و تصویری بهره می‌گیرد. بنابراین، باید راه‌های بهتری برای مقابله و برخورد انتقادی‌تر با دستگاه تبلیغاتی دولت اسلامی بیابیم و از تلاش مذبوحانه برای تشخیص اصل یا بدل بودن آثار باستانیِ تخریب شده در ویدئوهای داعش فراتر رویم.


[1] آنچه می­خوانید برگردان و بازنویسی مقاله­ی زیر است:

Ömür Harmanşah (2015) ‘ISIS, Heritage, and the Spectacles of Destruction in the Global Media’, Near Eastern Archaeology, Vol. 78, No. 3, pp. 170-177.

اومور هرمانشاه استادیار تاریخ هنر در دانشگاه ایلینوی در شیکاگو است. شهرها و شکل دادن خاطره در خاور نزدیک باستانی (۲۰۱۳) و مکان، خاطره، و التیام: باستان‌شناسی یادمان‌های سنگی آناتولی (۲۰۱۵) از جمله آثار او است.

برگردان و بازنویسی:
نیما پناهنده