تاریخ انتشار: 
1397/07/18

زنان در شهر مردان

نیوشا صارمی

photogrvphy

هراس از راه رسیدن یک غریبه در کوچه‌ای کم‌نور، ترس از خلوتیِ خیابان در ظهر، مچاله شدن روی صندلی تاکسی از بیم دست‌های متجاوز مردِ کناری، نگرانی از اعتماد به خودروی مسافرکشی که چند سرنشین مرد دارد، متلک شنیدن از خرد و کلانِ محله؛ از تعریف‌ از چهره و اندام تا حرف‌های رکیک جنسی، بوق ممتد خودرویی که صندلی کنار راننده را تعارف می‌زند، هجوم دست‌های غریبه روی اندام در ازدحام خیابان، دیدن آلت مردی که به هوای آدرس پرسیدن نزدیک می‌شود و …

چند زن را می‌شناسید که آزارهایی از این دست را تجربه نکرده باشند و نگران مواجهه با آزار در خیابان‌ها نباشند؟

آزار خیابانی نوعی از آزار جنسی است که از سوی یک غریبه در فضای عمومی اتفاق می‌افتد، از مرکز خرید و نمایشگاه تا وسایل نقلیه و خیابان‌ها. طیف گسترده‌ای را هم در بر می‌گیرد. آن‌قدر گسترده که اغلب می‌گویند در حقیقت هر چیزی که شما آن را نخواسته‌اید و غریبه‌ای بر اساس جنسیت‌تان در فضای عمومی به شما تحمیل می‌کند، آزار است. آزار‌دیده‌ها اغلب زنان‌اند و اقلیت‌های جنسی. 

در بسیاری از موارد، طراحی شهر به کمک آزارگر می‌آید، در کوچه‌ی باریک و خلوت، روی یک پل هوایی تاریک، زیرگذری کم رفت‌وآمد، پیاده‌رویی که شمشادهای بلند محصورش کرده و…؛ فضاهایی که آن‌ها را «فضاهای بی‌دفاع شهری» می‌نامند و بعضاً آزارگران هم آن‌ها را خوب می‌شناسند.

«کوچه‌های نزدیک مدرسه ما خیلی تاریک و تو در تو بودند صبح که به مدرسه می‌رفتم همیشه چند پسر مزاحم آن‌جا منتظر بودند. متلک می‌انداختند، قربان صدقه می‌رفتند بعد که محل نمی‌گذاشتم فحش می‌دادند. یک روز صبح یکی از پسرها که صورتش را با شال پیچیده بود جلو آمد تنه زد و وقتی داد زدم، محکم از پشت بغلم کرد و خودش را به من مالید و پستانم را فشار داد و دوید و رفت، خشکم زده بود، حالم خراب شد. وقتی با چند نفر از دوستانم حرف زدم فهمیدم برای بعضی از آن‌ها هم اتفاقاتی افتاده، مثلاً شنیدم یکی از پسرها جلوی دوستم، سحر، را گرفته و آلتش را نشانش داده.» این‌‌ها را شبنم می‌گوید که حالا سال اول دانشگاه است و تا پارسال در دبیرستانی در منطقه‌ی ۱۵ تهران حوالی «افسریه» تحصیل می‌کرده است. دو سال از آن اتفاق گذشته اما شبنم هنوز با یادآوری آن دچار «حمله‌ی استرسی» می‌شود: «عرق می‌کنم و ضربان قلبم تند می‌زند، در هر کوچه و خیابانی که کمی خلوت باشد، با هر صدایی که از پشت می‌آید به خودم می‌لرزم.»

محبوبه ۵۵ ساله و کارمند است، او هم تجربه‌ی مشابهی دارد: «راستش برایم عجیب است که هنوز هم با آزار مواجه می‌شوم، هنوز متلک می‌شنوم و هنوز هم دست‌درازی می‌کنند. تو تاکسی می‌نشینی خودشان را به تو می‌مالند، تو کوچه و خیابان جلوی پای آدم نگه می‌دارند، دست‌بردار نیستند، فحش می‌دهی، داد می‌زنی، عین خیالشان نیست.»

محبوبه که ساکن یکی از شهرهای شمالی است می‌گوید در محله‌ی ما چند زمین پر از درخت است که فضای تاریکی دارد، یک بار مردی که جای پسرم بود از درخت‌ها بیرون پرید، سرم را محکم گرفت و لبش را روی لبم فشار داد بعد در تاریکی دیدیم چند پسر دیگر هم لابه‌لایِ درخت‌ها دارند بلند می‌خندند، از حرف‌هایشان فهمیدم پسر شرط بسته بوده اولین زنی که از آن‌جا رد شود ببوسد. چند بار زن‌ها را از پیاده رو به آن‌جا کشیده‌اند و دستمالی کرده‌اند، حتی جیب‌بری هم شده است. اما یک چراغ آن‌جا روشن نمی‌کنند لااقل چشم چشم را ببیند. به شهرداری و شورای شهر هم نامه‌ نوشته‌ایم اما توجهی نکرده‌اند.»

گروهی از پژوهشگران اجتماعی ایرانی در سال ۹۲ نتایج تحقیقی را منتشر کردند که بر اساس آن تاریکی و خلوتیِ بعضی از معابر، انبوه درختان در پارک‌ها، نبودِ ایستگاه اتوبوس در نزدیکیِ مدارسِ دخترانه و تنگی خیابان‌ها از جمله بسترهایی بود که زنان از آن‌ها به عنوان بسترهای ناامنی نام برده بودند. بر اساس این تحقیق در بعضی مناطق حضور اوراقچی‌ها، پارکینگ‌ ماشین‌های سنگین و تعمیرگاها‌، فضای مردانه‌ای به وجود آورده و این مناطق برای زنان فضای بی‌دفاع شهری شده است.

ایجاد فضای امن شهری و در نظر گرفتن امنیت و آرامش زنان برای تردد در شهر یکی از دغدغه‌های طراحان شهری و شهرداری‌ها در سطح بین‌المللی است. درسا جلالیان، طراح شهری در تورنتوی کانادا در گفت‌وگو با «آسو» با اشاره به این‌که دید کافی داشتن در فضاهای عمومی یکی از مهم‌ترین راه‌های امن کردن محیط برای زنان است به یکی از اصلاحاتی که «جین جیکوبز»، طراح مشهور شهری، مطرح کرده می‌پردازد: «چشمان ناظر خیابان» (eyes on the street)، یعنی نقطه‌ی کوری در فضاهای عمومی نباشد و همیشه شماری از مردم در فضا حاضر باشند و یا دید کافی داشته باشند.

جلالیان به این مثال اشاره می‌کند: «شهرداریِ یکی از شهرهای هند با هدف زیبا‌سازی، دست‌فروش‌های یک منطقه را جمع‌آوری کرد، بعد از این اقدام به طور چشم‌گیری آمار آزار خیابانی در منطقه بالا رفت. همان دست‌فروش‌هایی که منفعلانه آن‌جا به کار خود مشغول بودند مانع وقوع بسیاری از انواع آزارهای خیابانی می‌شدند و احساس امنیت بیشتری ایجاد می‌کردند.»

این طراح شهری با تأکید بر این‌که مهم‌ترین گام بررسیِ منطقه به منطقه‌ی شهرها است می‌گوید: «با تحقیق و نظرسنجی باید دلایلی که ساختار شهر به آزار زنان و یا احساس ناامنی در آنان می‌انجامد را شناسایی کرد و در صدد رفع آن برآمد. سازمان‌های غیرانتفاعی و انجمن‌های مردمیِ زیادی در سراسر دنیا مشغول جمع‌آوری این اطلاعات هستند تا خلأ اطلاعاتی در این زمینه را پر کنند. این سازمان‌ها پس از جمع‌‌آوری اطلاعات آن‌ها را به مسئولان شهری می‌دهند و البته پیگیری می‌کنند که مشکلات مدنظرشان برطرف شود.»

در ایران هم گروهی از فعالان مدنی وب‌سایتی با عنوان «دیدبان آزار» راه‌اندازی کرده‌اند که شهروندان می‌توانند در صورت مواجه شدن با آزار و یا حتی مشاهده‌ی موردی از آزارِ خیابانی آن را در وب‌سایت ثبت کنند. گردانندگان این وب‌سایت اهداف خود را این‌گونه برشمرده‌اند: «جلب توجه‌ نهادها و سازمان‌های مسئول به این موضوع و ملزم کردن آن‌ها به آموزش عمومی»، «گردآوری تجربیات مدنی و دولتیِ دیگر کشورها در راستای مقابله با آزار و اذیت جنسی به عنوان راهنمایی برای جامعه‌ی مدنی و نهادهای دولتی و شهرداری» و «توسعه‌ی ادبیات نظری و پژوهشی در حوزه‌ی آزار در فضای عمومی».

یکی از راه‌کارهای فوریِ بعضی مسئولانِ ایران در حوزه‌ی شهری برای ایجاد احساس امنیت در زنان و مقابله با ناامنی، تفکیک جنسیتی و ایجاد فضاهایی مثل پارک ویژه‌ی زنان است. برخی کارشناسان اما به این شیوه نقد دارند و آن را نه تنها ناکارآمد که در بلند مدت به ضرر زنان می‌دانند. درسا جلالیان در این رابطه می‌گوید: «در طراحی نوین شهری تلاش بر این است که شهر همه‌ی شهروندان با جنسیت‌ها و گرایش‌های مختلف جنسی را در بربگیرد، جداسازی در این مواقع یک راهکار کوتاه‌مدت است.»

قمر فلاح، جامعه‌شناس شهری نیز در همین رابطه میگوید: «ممکن است یک زن در وهله‌ی اول از این کار احساس رضایت و آرامش بکند چرا که به وضوح راحت‌تر است و از تعرضات فیزیکی هم در امان است اما در دراز مدت این جداسازی آسیب‌هایی را برای زن به همراه خواهد داشت.» به گفته‌ی او «اثر این کارها در درازمدت مشخص می‌شود. در چنین فضاهایی، زنان تنها با زنان تعامل میکنند و نظر و ایده‌ی مردان را نمی‌شنوند و از تعامل با گروه دیگر محروم می‌مانند؛ این کار به نوعی تقسیم کردن جامعه به گروه‌های کوچک است.»

این جامعه‌شناس با اشاره به زنانه و مردانه کردن تفریحات می‌گوید: «در این مدل تفریح و فراغت "شهروند" فارغ از جنسیت مد نظر نیست.» فلاح معتقد است زنان عملاً در طراحی و معماری فضاهای شهری نادیده گرفته می‌شوند: «حضور زنان در این فضاهای عمومی همواره با استرس و دلهره همراه است. زن‌ها در فضاهای عمومی مدام نگران این هستند که هر آن ممکن است مورد تعرض و آزار در درجات مختلف قرار بگیرند.»