تاریخ انتشار: 
1399/04/30

سایه‌ی سنگین کرونا بر سر ورزش زنان

شیوا نظرآهاری

lark

متوقف شدن فعالیت‌های ورزشی، خواه ورزش حرفه‌‎ای یا همگانی، حوزه‌ی ورزش را متأثر کرده است. توقف رقابت‌های ورزشی، عدم پخش مسابقات از تلویزیون و خداحافظی تماشاگران با استادیوم‌ها اکثرِ باشگاه‎‌ها را دچار مشکل کرده است. از ثروتمندترین باشگاه‏‌های جهان مانند منچستریونایتد گرفته تا باشگاه‎‌هایی با قدرت مالی کمتر، همگی از ویروس کرونا آسیب دیده‎اند و نسبت به آینده‌ی فعالیت خود ابراز نگرانی کرده‏اند.

با این حال، تعطیلی ورزش برای ورزش زنان که در حالت عادی نیز همواره سرگرم مبارزه برای جذب منابع مالی، پخش تلویزیونی و دستمزد برابر بوده است، به معنای فاجعه‌ی تمامعیار است. البته اینکه ورزش زنان به طور تاریخی و سیستماتیک به حاشیه رانده شده موضوع جدیدی نیست. تبعیض جنسیتی در سطوح پایه و حرفه‌ای ورزش رواج دارد. در سطح پایه، دختران نمی‌توانند در ورزش‌هایی که اغلب دخترانه به حساب نمی‌آیند مشارکت و پیشرفت کنند. در سطح حرفه‌ای، زنان ورزشکار آن‌قدر درآمد ندارند که بتوانند مانند مردان تمام وقت خود را به تمرینات ورزشی اختصاص دهند. علاوه بر مسئولیت‏‌های بیشتر در خانه، بسیاری از ورزشکاران زن به دلیل دستمزد پایین ناچار به داشتن شغل دوم هستند. در این میان، قوانین جدید در نقاط مختلف هرچند اوضاع را بهتر کرده اما نابرابری هنوز از میان نرفته است و حالا تأثیرات ناشی از ویروس کرونا هم نابرابر خواهد بود زیرا تاریخ ورزش زنان سرشار از نابرابری است.

پیش از آنکه کرونا همه چیز را در جهان به حالت تعلیق درآورد، در ورزش زنان اتفاقات نویدبخشی رخ داده بود. شکایت حقوقیِ تیم ملی فوتبال زنان آمریکا از تبعیض جنسیتی و نابرابری دستمزد از حمایت گسترده‌‏ی افکار عمومی برخوردار شده بود؛ فدراسیون فوتبال هلند اعلام کرده بود که می‌خواهد دستمزد بازیکنان تیم ملی فوتبال زنان را به سطح تیم ملی فوتبال مردان این کشور برساند؛ و مسابقات جام جهانی فوتبال زنان با استقبال کم سابقه‌‏ای مواجه شده بود. اکنون در حالی که پردرآمدترین لیگ‏‌های ورزشی دنیا سرنوشت نامعلومی دارند، سؤال این است که چه بر سرِ  لیگ‏‌های زنان و ورزشکاران زن خواهد آمد؟

 

کرونا و ورزش حرفه‏‌ای

اغلب ورزشکاران شاغل در سطح حرفه‎ای، علاوه بر دستمزد و پاداش و جوایز نقدی، بخش مهمی از درآمدشان را از عقد قرارداد‌های تبلیغاتی با حامیان مالی به دست می‌آورند. این قراردادها معمولاً دارای بندهایی است که به تعداد بازی‎های انجام شده، دفعات حضور در تلویزیون و برنامه‌‏های زنده بستگی دارد. مشخص است که لغو مسابقات، تمام این امکانات را از ورزشکاران دریغ خواهد کرد و چون ورزشکاران زن وابستگی بیشتری به چنین درآمدهایی دارند، بیش از مردان متضرر خواهد شد.

از طرف دیگر، تعطیلی مسابقات و از دست دادن رقابت‏‌های قهرمانی جهان مایه‌ی نگرانیِ مضاعف زنان ورزشکار است. برای زنانی که هر چند سال یک بار فرصت حضور در میادین جهانی و کسب جوایز نقدی را دارند، تعطیلی مسابقات کابوسی بزرگ است. به نوشته‌ی نیویورک تایمز، برای زنان شاغل در هاکی حرفه‏‌ای، بزرگ‌ترین عامل نگرانی، از دست دادن امکان دیده شدن در مسابقات قهرمانی جهان بود که قرار بود از ۳۱ مارس آغاز شود. آنان تا المپیک زمستانی ۲۰۲۲ دیگر چنین امکانی نخواهند داشت. در رشته‌‌ای مانند گلف اغلب ورزشکاران حرفه‌ای مثل پیمانکاران مستقل، هزینه‏‌های اردوها، مربی و مسافرت را خودشان پرداخت می‎‌کنند و در عوض، شرکت در مسابقات می‌تواند برای آنها حامی مالی جذب کند. بنابراین، تعطیلی چندماهه‌ی مسابقات تأثیری آنی بر وضعیت مالی بازیکنان داشته است. برای مثال، لغو سه رویدادی که قرار بود در ماه فوریه در آسیا برگزار شود به معنای از دست دادن ۵/۲ میلیون دلار بود.

این در حالی است که قرار بود سال 2020 سالی تاریخی برای زنان باشد. به گزارش بی‌بی‌سی، در سال 2019 بیش از یک میلیارد نفر مسابقات فوتبال جام جهانی را تماشا کردند و صدها میلیون نفر مسابقات جهانی کریکت زنان را دنبال کردند. بازیکنان WNBA پس از چانه‌زنی‌های زیاد به توافقی تاریخی برای افزایش دستمزد رسیدند و تیم ملی فوتبال زنان آمریکا پس از جام جهانی توانست تماشاچیان زیادی به استادیوم بکشاند و رکورد 25 هزار هوادار را ثبت کند و در چشم‎انداز سال 2020 در حوزه‌ی ورزش، ظهور ورزش زنان در صدر فهرست پیش‎بینی‎‌ها قرار داشت. اما سالی که قرار بود سال شکوفایی ورزش زنان باشد به سالی برای بقای ورزش زنان تبدیل شده است.

 

ایران

هر چند در ایران مسائل و مشکلات ورزش زنان در مواردی مثل پخش تلویزیونی و جذب اسپانسر شبیه به ورزش زنان در سایر نقاط جهان است اما سرمایه‌گذاری در این حوزه آن‌قدر اندک است که اتفاقاتی مثل همه‌‌گیری یک ویروس، می‌تواند تمام دستاوردهای ورزشکاران زن ایرانی را از بین ببرد. زنان ورزشکار در حالی که با بیشترین فشارها و محدودیت‌ها مواجه بوده‌اند در دو دهه‌ی گذشته به شدت کوشیده‌اند تا در میادین بین‌المللی دیده شوند، دیده‌ شدنی که گاهی به کلیت ورزش زنان کمک کرده است. برای مثال، قهرمانی تیم فوتسال زنان و توجه رسانه‌ها به دختران فوتسالیست می‌توانست عامل جذب حامی مالی برای تیم‌های فوتسال زنان شود و زنان نوجوان و جوان بیشتری را به این ورزش بکشاند. در دیگر رشته‏‌های انفرادی یا گروهی نیز توجه فدراسیون به زنان ورزشکار همواره در گرو کسب مقام بوده است. اما حتی وقتی که تیم فوتسال زنان مقام قهرمانی آسیا را به دست آورد، فدراسیون فوتبال به بهانه‌ی کمبود بودجه از پرداخت پاداش اندک بازیکنان و کادر فنی سرباز زد.

در سال 2019 بیش از یک میلیارد نفر مسابقات فوتبال جام جهانی را تماشا کردند و صدها میلیون نفر مسابقات جهانی کریکت زنان را دنبال کردند

در هفته‌های اخیر بازیکنان فوتبال بارها نسبت به نامعلوم بودن روند برگزاری لیگ اعتراض کردند و خواهان ادای احترام بیشتر به فوتبال زنان شدند. زهرا خواجوی، بازیکن تیم وچان، در گفتگو با ایسنا با اشاره به وضعیت بلاتکلیف لیگ فوتبال زنان گفت: «تکلیف لیگ دو، سه و رده‌های نوجوانان و جوانان مردان مشخص شده است اما هنوز تکلیف لیگ برتر ما معلوم نیست.» زهرا قنبری، بازیکن تیم شهرداری بم و خانم گل مسابقات، هم گفته بود که در فوتبال زنان آن‌قدر پول وجود ندارد که تیم‌ها بتوانند پروتکل‌‏های بهداشتی را رعایت کنند. حالا البته چند روز است که فدراسیون تصمیم گرفته از اول مرداد لیگ فوتبال زنان را ادامه دهد. تیم‌هایی که در شرایط عادی هم گاهی امکان مالی پرواز به شهرهای دیگر و گرفتن هتل و حضور در مسابقات را نداشتند، حالا باید طبق پروتکل‎‌های بهداشتی هزینه‌‏های مضاعفی را متحمل شوند، هزینه‌هایی که احتمالاً تیم‌ها را یکی پس از دیگری از لیگ خارج می‌کند و معلوم نیست که سال آینده بسیاری از آنان امکان تیم‌داری مجدد را داشته باشند.

در رشته‎های انفرادی هم مشکلات مشابهی وجود دارد. تعطیل شدن باشگاه‏‌ها بسیاری از ورزشکاران زن را سرگردان کرده است و نامعلوم بودن زمان برگزاری مسابقات برای آنها که معمولاً خودشان هزینه‌ی مربی، سفر و تمرینات و ... را می‌پردازند به معنی عدم جذب حامی مالی و از دست رفتن همان امکانات محدود مالی است. مثلاً فرزانه فصیحی، رکوردار دوی 60 متر زنان و اولین زن ایرانی که سهمیه‌ی مسابقات جهانی را به دست آورد، به علت تعطیلی باشگاه‌‏ها مجبور شد که تمریناتش را در پارک ادامه دهد. او البته پس از باز شدن پیست دوومیدانی باشگاه انقلاب بازهم از تمرین در این محیط محروم است زیرا، فاصله‌ی محل زندگی‌اش از ورزشگاه آفتاب انقلاب زیاد است و باشگاه دیگری هم در نزدیکی محل زندگی‌اش وجود ندارد.

 

ورزش همگانی

علاوه بر ورزش حرفه‌ای، بسیاری از زنانی که در پارک‌ها در برنامه‌های ورزش همگانی شرکت می‌کردند یا چند بار در هفته به باشگاه می‌رفتند و فرصتی داشتند تا دمی به خودشان برسند، با تعطیلی باشگاه‌‌ها و برنامه‎های ورزشی همگانی، این امکان را از دست داده‌‎اند. امکان ورزش در خانه هم برای همه مهیا نیست و از طرف دیگر حجاب اجباری و آزار و اذیت خیابانی، اجازه نمی‌دهد که زنان از خیابان‌ها یا پارک‎ها برای ورزش کردن استفاده کنند. ورزش در محیط عمومی با داشتن پوشش تقریباً ناممکن است و برای زنانی که به این کار بپردازند پر از تجربیات ناخوشایند آزار خیابانی است. از طرف دیگر، تعطیلی باشگاه‎‌های ورزشی زنان و خسارت مالی آنها سبب شده است که بسیاری تعطیل شوند و برخی دست نیاز به سوی اداره‌ی ورزش استان دراز کنند. رئیس گروه توسعه‌ی ورزش بانوان اداره‌ی کل ورزش و جوانان استان مرکزی چندی پیش در این خصوص گفته بود: ۸۵ باشگاه ورزشی بانوان این استان به دلیل شیوع کرونا و توقف فعالیت در سه ماه اخیر خسارت دیدند.

لیگ‎های فوتبال در اکثر کشورهای اروپایی بدون حضور تماشاگران دوباره از سرگرفته شده‎اند. در ایران هم در چند هفته‌ی گذشته لیگ برتر فوتبال آغاز شده و هر روز تعداد بیشتری از بازیکنان به کرونا مبتلا می‌شوند. غیبت تماشاگران و کاهش شمار حامیان مالی، باشگاه‌ها را با مشکلات بی‌سابقه‌ای روبرو کرده است. بیشتر اخبار حوزه‌ی ورزش در ماه‌‏های گذشته مربوط به ورزش مردان بوده و همین حالا هم تمام زمزمه‎ها و برنامه‌ریزی‌ها معطوف به لیگ‌های ورزشی مردان است.

بئاتریس فری، یکی از مدیران ورزشی در بخش زنان سازمان ملل، پیشتر درباره‌ی سرمایه‌گذاری صنعت ورزش در بخش زنان و مردان گفته بود: «هیچ صنعت دیگری را سراغ ندارم که چنین اختلافی ایجاد کرده باشد. در برخی از کشورها یک مرد ورزشکار ممکن است میلیاردر باشد و یک زن حتی حداقل درآمد را نداشته باشد.»

نگرانی‎ها در مورد آینده‌ی ورزش زنان، به‌ویژه در کشورهایی مانند ایران، حالا بیشتر از هر زمان دیگری است، کشورهایی که شمار مدیران زن در آن بسیار اندک است و تازه آنها هم مانند همکاران مردشان، ورزش و کسب درآمد از آن را جزئی از اولویت‌های اصلیِ زنان نمی‌دانند و سرمایه‌گذاری در ورزش زنان را نوعی لطف به آنان می‌شمارند. ویروس کرونا کمک کرده است تا مدیران ورزشی از فشار افکار عمومی خارج شوند و حالا کرونا را بهانه‎ای برای مشکلات مالی و کمبود بودجه بدانند و به این ترتیب تعطیلی مسابقات زنان و بی‎‌توجهی به آنان را توجیه کنند. اما بیش از همه فدراسیون فوتبال ایران از این ویروس سود برده است. در سالی که قرار بود بنا بر دستور فدراسیون جهانی راه ورود زنان به استادیوم‏‌ها باز شود، همه چیز تعطیل شده و فدراسیون فوتبال ایران برای بازی‌های بدون تماشاگر آینده نفسی به راحتی می‌کشد. معلوم نیست که چه وقت پس از حل بحران کرونا و رفع‌ تحریم‌ها و فشارهای کمرشکن اقتصادی دوباره نگاه‌ها به سوی زنان ایرانی و ورزش کردن و حضورشان در استادیوم معطوف شود.