زندگیِ هر آدمی چقدر میارزد؟
theguardian
در آغاز ماه مه ۲۰۲۰، اندرو کومو، فرماندار ایالت نیویورک، تحت فشار بود تا محدودیتهای کرونایی را کاهش دهد. او در سخنرانیِ تلویزیونی گفت، «هرچه سریعتر ]کسبوکارها را[ بازگشایی کنیم، هزینهی اقتصادی کمتر، اما هزینهی انسانی بیشتر خواهد بود زیرا عدهی بیشتری جانِ خود را از دست خواهند داد.» او در ادامه افزود: «مسئله در اصل این است که زندگیِ هر آدمی چقدر میارزد. این همان مسئلهی واقعی است که هیچکسی حاضر نیست بیپرده و آشکارا به آن اقرار کند، اما باید به آن اذعان کرد.»
این سؤال ممنوعه در کانون این کتابِ جذاب قرار دارد. ممکن است که ما از بحث دربارهی آن بیزار باشیم، اما عدهای همیشه دارند پشت درهای بسته قیمت زندگیِ آدمها را محاسبه میکنند. چه کسانی، به چه منظوری، و بر اساس چه معیارهایی چنین محاسباتی را انجام میدهند؟ و این اعداد و ارقام دربارهی اینکه چه کسانی ــ و چه چیزهایی ــ را ارزشمند میشماریم به ما چه میگویند؟
جِنی کلیمَن، روزنامهنگار و چهرهی رادیویی-تلویزیونی، برای نگارش نخستین کتابش، رباتهای جنسی و گوشت مخصوص گیاهخواران، با دانشمندان و کارآفرینانِ پیشگام در عرصهی نوآوریِ تکنولوژیک دیدار و گفتوگو کرد. در کتاب جدیدش نیز او داستانهایی از زندگیِ شخصیِ افراد را تعریف میکند تا مسئلهای انتزاعی را ملموس و قابلفهم سازد. به این منظور، هم با کسانی مصاحبه میکند که با تکیه بر سنجههای الگوریتمی چنین محاسباتی را انجام میدهند و هم پای صحبت کسانی مینشیند که زندگیشان دستخوش چنین محاسباتی است.
کلیمن ابتدا به سراغ آدمکشها میرود تا ببیند که برای سرِ هر آدمی چه قیمتی تعیین میکنند. او با یک آدمکشِ سابق شام میخورد. این آدمکش دوست ندارد که به هیچ عدد و رقمی اشاره کند، اما کلیمن میفهمد که در بریتانیا میانگین قیمتی که آدمکشها برای سرِ کسی تعیین میکنند حدود ۱۵ هزار پوند است. او روایتهای هولناک زنان ویتنامیای را میشنود که قاچاقچیها آنها را به بریتانیا آوردند و بهعنوان بردهی خانگی به بیگاری واداشتند. او با خویشاوندان رِیچل و پل چَندلِر دیدار میکند، همان زوج بازنشستهی اهل تانبریج ولز که در سال ۲۰۰۹ در سفری دریایی توسط دزدان دریاییِ سومالیایی ربوده شدند. سیاست کلیِ دولت بریتانیا این است که در ازای آزادسازیِ گروگانها پولی نمیپردازد؛ بنابراین، خانوادهی این زوج مجبور شدند که خودشان بر سر مبلغ با دزدان دریایی مذاکره کنند. در سال ۲۰۲۱، میانگین مبلغ مطالبهشده برای هر گروگان ۳۶۸۹۰۱ دلار بود.
مدیر یک شرکت آمریکایی که اجساد اهدایی را (به مبلغ حدود ۵ هزار دلار، البته بدون احتساب هزینهی ارسال) میفروشد، تأکید میکند که این اجساد صرفاً برای تحقیقات پزشکی به کار میروند؛ دیگر اجساد اهدایی ممکن است بهعنوان مدل برای سنجش آسیبها و جراحتهای حاصل از سوانح رانندگی یا بهعنوان موش آزمایشگاهی در جراحی پلاستیک به کار بروند. دانشگاههای بریتانیایی هم که برای درسهای کالبدشناسی به اندامهای کمیاب بدن نیاز دارند اجسادی را (از طریق واسطهها) میخرند: یک سر ممکن است حدود ۶۰۰ دلار بیارزد.
کلیمن به کارخانهی لاکهید مارتین در فورت وورث در ایالت تگزاس میرود، یعنی همان کارخانهای که جتهای جنگندهی اف-۳۵، گرانترین سامانهی تسلیحاتی در دنیا، را تولید میکند. او برای محاسبهی ارزش جانِ هر کسی که توسط این جت کشته میشود، قیمت یک جت ــ حدود ۱۱۰ میلیون دلار ــ را بر تعداد تقریبیِ آدمهایی که کشته است تقسیم میکند. او اذعان میکند که عدد بهدستآمده دقیق نیست اما به هر حال این پرسش مطرح میشود که چرا چنین آلتِ قتّالهی فوقالعاده گرانقیمتی وجود دارد.
شاید انتظار داشته باشید که بیمهی عمر معیار بهتری را فراهم کند، اما این مبالغ صرفاً به این بستگی دارد که چقدر حق بیمه پرداخته باشید. کارشناسانِ بیمه طول عمرِ احتمالیِ شما را تخمین میزنند، نه اینکه چقدر ارزش دارید. در بریتانیا «ادارهی جبران خسارت سوانح جنایی» به خانوادههای مقتولان ۱۱ هزار پوند میپردازد. اما مبلغ پرداختی به کسی که بر اثر آسیبدیدگیِ جدی به مراقبت مادامالعمر نیاز دارد بیشتر است.
پس از حملهی تروریستیِ سال ۲۰۱۷ در لاندن بریج، خانوادههای کسانی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند مستحق دریافت غرامتِ کیفری ]۱۱ هزار پوند[ بودند، اما کسانی که بر اثر برخورد وانتِ سقفدارِ استیجاریِ مهاجمان آسیب دیده بودند میلیونها پوند از شرکت اجارهی خودروی «هرتز» غرامت گرفتند. مبلغ پرداختیِ بیمههای تجاری بهشدت متنوع است: هدف از پرداخت این مبالغ نه جبران خسارتِ زندگیِ ازدسترفته بلکه جبران خسارتِ عملی و عاطفیِ بازماندگان است.
کلمین نشان میدهد که این مبلغ به جایگاه اجتماعی و محل سکونتِ شما، شرایط بازار و شانسِ محض بستگی دارد. بعضی از این تفاوتها و نوسانات حاکی از بیعدالتی است اما برخی دیگر به این اندازه معنادار نیست و مقایسهی آنها دشوارتر است. همانطور که کلیمن تصدیق میکند، ۲۰۰ پوندی که آدمکشها در افغانستان دریافت میکنند یا ۵۰۰ دلاری که در همان کشور به خانوادهی کودکعروس میپردازند واقعاً نشانهی درماندگی است. کلیمن در آغاز کتاب پرسشهای فلسفیِ عمیق و دقیقی را مطرح میکند و قانعکنندهترین پاسخها را وقتی ارائه میدهد که نوبت به مسئلهی تخصیص منابع بهشیوهای انتزاعیتر و از بالا به پایین و سنجش ضروریِ یک زندگی با زندگیِ دیگر میرسد.
هواداران جنبش بشردوستانهی «نوعدوستیِ مؤثر» عقیده دارند که اهدای کمکهای مالی نباید مبتنی بر احساسات باشد بلکه باید متکی بر محاسبهی کمّی و خونسرد منافع حاصل از آن باشد. اگر بنا به چنین محاسباتی کمک به یک غریبه در آن سوی دنیا عاقلانهتر از کمک به یک بیخانمان در محلهی خودشان باشد، حامیانِ این جنبش به آن اولویت خواهند داد. آنها به شما خواهند گفت که چطور با پرداخت تنها ۴۵۰۰ دلار میتوان جانِ یک نفر را در آفریقا نجات داد، زیرا هزینهی این کار در آفریقا از دیگر نقاط کمتر است. یکی از پیروان این جنبش دربارهی بهترین سن برای نجاتِ جان کسی میگوید: «به نظرم هیچچیز به اندازهی نجات جانِ یک کودکِ هشتساله باارزش نیست.»
«مؤسسهی ملیِ ارتقای سلامت و مراقبت» در انگلستان و ولز نیز باید خونسرد و بیطرف باشد ــ هدف از بیطرفی نه کاستن از عذاب وجدانِ میلیاردرها بلکه کمک به «نظام سلامت ملی» است که از نظر مالی در مضیقه به سر میبرد. مذاکراتِ این مؤسسه جذاب است و عمدتاً پشت درهای بسته انجام میشود. یکی از معیارهای مورد استفادهی این مؤسسه «یک سال زندگی با تعدیل کیفی» (Qaly) است، یعنی یک سال تندرستی که ارزشی بین ۲۰ تا ۳۰ هزار پوند دارد. اگر هزینهی یک سال استفاده از دارویی کم و بیش همین قدر باشد و سلامتیِ بیمار را تأمین کند، در این صورت این مؤسسه مصرف آن دارو را تأیید خواهد کرد.
کلیمن با مادری دیدار میکند که فرزندش به بیماریِ ژنتیکیِ نادری مبتلا شده و سناش فقط کمی بیش از سنِ مجاز برای دسترسی به گرانترین داروی دنیا است. این مادر از طریق رسانهها دست به دامن «مؤسسهی ملی ارتقای سلامت و مراقبت» شد و این سازمان هم کوتاه آمد و چهرهی انسانیاش را نشان داد. این سازمان باید منافعِ متضاد فرد و جمع را با یکدیگر سازگار کند ــ این مادر میگوید، «میدانم که منابع مالیِ دولت نامحدود نیست، اما وقتی پای بچهی خودتان در میان است ...». نظام سرمایهداریِ بازارمحور این تنش را به میزان چشمگیری تشدید میکند. به نظر کلیمن، «تا زمانی که سودجویی اصلِ حاکم بر شرکتهای داروسازی است، زندگی قیمتی خواهد داشت.»
کتابِ کلیمن تحقیق پیچیدهای دربارهی ارزش ذاتی و ارزش تبدیلپذیر به پول است و آدم را به یاد شایلاک ]شخصیت اصلیِ نمایشنامهی «تاجر ونیزی» اثر شکسپیر[ میاندازد که به این شرط به آنتونیو وام داد که اگر او در موعد مقرّر بدهیاش را نپردازد، شایلاک حق داشته باشد که یک پوند (حدود نیم کیلو) از گوشتِ تنِ آنتونیو را با چاقو ببرّد. خوانندهی کتاب در ابتدا از تحمیل معیارهای سفتوسختِ سنجش بر آدمهای آسیبپذیر متأسف میشود، اما بعد به یاد میآورد که پولبها یا ارزش پولی هم خودش سفت و سخت نیست و تغییرپذیر است. نگاه تیزبینِ کلیمن به کمّیشدنِ همهچیز در جامعهی دادهمحور، و جنبههای مثبت و منفیِ تحلیلِ هزینه-فایده آموزنده است. شگفت آنکه رقم مربوط به ارزش «یک سال زندگی با تعدیل کیفی»، یعنی همان ۳۰-۲۰ هزار پوند، را هم از روی هوا گفتهاند: این معیاری نسبی است، ابزاری دلبخواهی برای مقایسه. کلیمن میگوید، «اوضاع وقتی خطرناک میشود که مردم طوری رفتار میکنند که انگار معیارهای نمادین واقعاً نشاندهندهی ارزش حقیقیِ زندگیِ یک انساناند.»
کومو که در ابتدا تحلیل هزینه-فایده را در مورد محدودیتهای کرونایی مطرح کرده بود، از آن پا پس کشید. او گفت، «به صراحت میگویم که به نظرِ من نمیتوان برای زندگیِ یک انسان هیچ قیمتی تعیین کرد، تمام!» وزیر وقتِ خزانهداریِ بریتانیا، ریشی سوناک، هم وعده داد که «هر کاری لازم باشد انجام خواهد داد.» اما «هر کاری لازم باشد» قیمتی دارد. اگر هزینهی محدودیتهای کرونایی را بر تعداد سالهای عمری که نجات داد تقسیم کنیم به رقم ۳۰۰ هزار پوند میرسیم: ۱۰ برابر بیشتر از سقف مربوط به ارزش «یک سال زندگی با تعدیل کیفی». کلیمن به ما یادآوری میکند که اگر بهشیوهای جزماندیشانه این اعداد و ارقام را صرفاً محاسباتی سرد و بیروح بدانیم و نادیده بگیریم، ممکن است عدهی بیشتری، در حال یا آینده، جانِ خود را از دست بدهند. تعیین قیمت برای زندگی میتواند به استثمار و بهرهکشی بینجامد، اما گاهی چنین کاری برای رعایت انصاف لازم است.
برگردان: عرفان ثابتی
اِلیان گلِیزر نویسندهی بریتانیایی و پژوهشگر دانشکدهی مطالعات پیشرفته در دانشگاه لندن است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:
Eliane Glaser, ‘The Price of Life by Jenny Kleeman review ــ what’s it worth?’, The Guardian, 27 March 2024.