در ۵ مارس ۱۹۵۶، ویلیام فاکنر، نویسندهی سفیدپوستِ اهل میسیسیپی در جنوب آمریکا و برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال ۱۹۴۹، با انتشار نامهای در هفتهنامهی پرخوانندهی لایف، فعالان جنبش حقوق مدنی در آمریکا را به تندروی متهم کرد و از آنها خواست که «مدتی دست نگه دارند» و به سفیدپوستان فرصت دهند تا به ایدهی برابریِ حقوقیِ سیاهپوستان عادت کنند.
این یادداشت روایت زندگی چهار مادر است که در سالهای ١٣۵٧-١۴٠١ در ایران و در دورههای مختلف درگیر انقلابها شدهاند، در خیابان اعتراض کردهاند، به زندان افتاده یا تبعید شدهاند. زندگی این مادران یادآور شخصیت مشهوری است در نمایشنامهی مادر، نوشتهی برتولت برشت.
بسیاری از تحلیلگران از اعتراضات سراسری اخیر در ایران با عنوان «انقلاب زنانه» یاد میکنند اما بعضی از فمینیستها و فعالان جنبش زنان در داخل ایران با این نظر موافق نیستند.
پرفورمنسآرت شاخهای از هنرهای تجسمی است که در آن هنرمند از بدن خود برای ارتباط با مخاطب استفاده میکند. یکی از دلایل اهمیت پرفورمنسآرت ارتباط تنگاتنگ آن با جامعه و سیاست است. هنرمندان در پاسخ به مسائل و مشکلات سیاسی-اجتماعی، مجموعهی کنشها و نمایشهایی را خلق میکنند. ازاینرو هنر پرفورمنس را میتوان نوعی کنشگری سیاسی هنرمند دانست.
او کسی بود که به «مرد انحرافناپذیر» شهرت یافته بود زیرا هرگز از باورهای خود کوتاه نمیآمد؛ مردی که در باورِ خود به اصول محوریِ انقلاب چنان مستحکم بود که نمیتوانست تصور کند انقلاب (و بهتبع آن، خودش) هرگز اشتباه کنند.
صدای ترانهی «بدرود ای زیبا» (Bella Ciao) در خیابانهای بیروت پیچیده است. زنان کُردی که با عزم و اراده در روژاوا میجنگند این ترانه را سر میدهند. تندبادِ طغیان، آن را به شهرهای شیلی بُرده است.