در آغاز دههی ۴۰ خورشیدی، ما ایرانیان با خیزِ بلندِ ایدئولوژیِ بومیگرایی و «موج بازگشت» به اصالت گذشته ـ که عمدتاً از تقابل با مدرنیزاسیونِ دولتی (تقابل با «دیگری»)، هویت میگرفت ـ روبهرو میشویم.
کلمههایی هستند که از فرط استفاده از معنا و مفهوم خالی شدهاند. مثل ظرفهایی خالی میمانند که با هر چیز میتوان آنها را پر کرد و هویتی دلخواه به آنها داد. یکی از این کلمهها «مردم» است. کلمهای که در ادبیات سیاسی ایران کارکردی ویژه دارد و در دوران انتخابات حتی بیش از حالت عادی به گوش میرسد.
انتشار یک عکس جنجالی از مسیو ژوزف نوز بلژیکی وزیر کل گمرکات ایران در زمان مظفرالدین شاه، با لباس آخوندی و عمامه بر سر، با اعتراض عمومی علما مواجه شد و نه تنها پایههای انقلاب مشروطه را بنیان گذاشت بلکه به انقراض سلسلهی قاجار نیز سرعت بخشید.
در سال ۲۰۱۰، حدود ۲۲۲۶ اغتشاش در سراسر جهان رخ داد. این رقم در نیمهی نخست سال ۲۰۲۰ بیش از دو برابر افزایش یافت و تا پایان ژوئن از ۵۰۰۰ مورد گذشت. افزایش بمبگذاریها حتی از این هم چشمگیرتر بوده و از ۱۵۵۱ فقره در سال ۲۰۱۰ به طور متوسط به سالی بیش از ۲۰ هزار مورد در سه سال اخیر رسیده است.
امیدوار بودن به چه معناست؟ آیا میتوان در شرایط سخت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امیدوار بود؟ وجه تمایز امیدواری با خوشبینی چیست؟ امید چه نسبتی با آمال و آرزوهای شخصی هر انسان دارد و در عمل چطور میتواند ما را به روزهای بهتر رهنمون شود؟ در اولین قسمت از پادکستِ «یک کتاب»، به بررسی کتاب ما، احیای امید اجتماعی از رونالد ارونسون پرداختهایم. «یک کتاب» پادکستِ بررسی کتاب آسوست که در هر قسمت از آن در گفتگو با عرفان ثابتی، پژوهشگر و جامعهشناس، یک کتاب را معرفی و بررسی خواهیم کرد.
آنچه در پی میآید، ملاحظاتی درآمدگونه، گذرا و گزیده دربارهی شیوهی پذیرش (reception) و دریافت (perception) هانا آرنت در زبان فارسی است و نکتههایی چند دربارهی چگونگی و چرایی سهل و ممتنع نمودن آثارش.