از همان زمان که آدولف هیتلر در آلمان به قدرت رسید، تعدادی از یهودیان آلمانی به مخالفت با رژیم او برخاستند. زنان یهودی در این اعتراضات سهم بسزایی داشتند اما تا همین اواخر نقش آنان نادیده گرفته شده بود. ایستادگی زنان یهودی آلمانی در برابر رژیم نازی با خطرات شدیدی همراه بود.
در تحلیل و مخالفت با حکم اعدام زیاد گفتیم و شنیدیم. من، مأمن رضایی، در سلسله پادکستهای «رفیق اعدامی» در تلاش هستم که فهمی از حال و هوای فرد زندانی در لحظاتی به دست آورم که همبندش را، که نقش رفیق و خانواده پیدا کرده، اعدام میکنند.
در تحلیل و مخالفت با حکم اعدام زیاد گفتیم و شنیدیم. من، مأمن رضایی، در سلسله پادکستهای «رفیق اعدامی» در تلاش هستم که فهمی از حال و هوای فرد زندانی در لحظاتی به دست آورم که همبندش را، که نقش رفیق و خانواده پیدا کرده، اعدام میکنند.
«سلول انفرادی مثل یک قوطی دربسته است. هیچ ارادهای برای بازکردن درِ آن نداری...هر بار ناگهان و بدون آمادگی قبلی با صدای بلندِ برخوردِ قفل به در، درِ آن را باز میکنند. هروقت که کسی اراده کند میتواند این کار را انجام دهد، هرکسی غیر از خودت.»
نگارش خاطرات و تجربیات زندانیان سیاسی و عقیدتی از لحظهی دستگیری تا شکنجه، بازجویی و هموندی با همبندیانی از همه رنگ، نوعی تولید «دانش تجربی مبارزه» است که همچون نوری برآمده از دالانهای سیاه زندان مسیر دستیابی به آزادی، برابری و عدالت را روشن میسازد. خاطرات زندان به ویژه در کشورهایی با حکومت مطلقه و سرکوبگر هم درس تاریخ است و هم دانشی روزآمد برای روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی که بیتردید در هنگام گرفتاری به کار خواهد آمد. خاطرات زندانیان سیاسی، چه آنگاه که در فورانی از بغض و خشم و داوریهای نسنجیده بر کاغذ مینشیند و چه آنگاه که در فراغت فاصلهگیری از بحران و با رویکردی منصفانه و پژوهشی تهیه میشود، منبعی دست اول برای استناد به وقایع دوران است.
مجموعهی «روایتهایی از زندان» بر موضوع زندان تمرکز میکند. این مجموعه به بخشهایی از زندگی در زندان پرداخته که پیش از این عموماً نادیده مانده است.
ادواردو گالیانو، نویسندهی نامدار اروگوئهای که پس از کودتای نظامیان در مونتهویدئو بازداشت شد، میگوید: «مرا در اتومبیلی چپاندند و بردند و در سلولی محبوس کردند. اسمم را با ناخن روی دیوار خراشیدم. شبها صدای داد و فریاد میشنیدم. بعد از چند روز آزاد شدم. من همیشه خوششانس بودهام.»