کریم مجتهدی (۱۰ شهریور ۱۳۰۹ ــ ۲۵ دی ۱۴۰۲)، استاد بازنشستهی گروه فلسفهی دانشگاه تهران که مدتی قبل درگذشت، معلم چند نسل از دانشآموختگانِ فلسفه در ایران بود.
میگویند اگر ایرج پزشکزاد داییجان ناپلئون را نمینوشت، این چهرهی تاریخی برای ما ایرانیان احتمالاً شخصیتی میشد مثل بیسمارک (نخستین صدراعظم آلمان)، نیکولا (تزار روسیه) یا یکی از پادشاهان نروژ و دانمارک که حتی اسمشان را هم نمیدانیم.
انقلاب، و همچنین ورشکستگی، به دو صورت رخ میدهد: ابتدا به تدریج، و سپس ناگهان.
اما سکولاریسم چیست؟ آیا صرفاً مفهومی سلبی و بهمعنای جدایی نهاد دین از نهاد دولت است؟ تفاوت مفهومِ سکولاریسم با لائیسیته چیست؟ نسبت نظامهای قانونی ایران، از قانون اساسی مشروطه گرفته تا قانون اساسی جمهوری اسلامی، با سکولاریسم چگونه است؟
در کتاب چندفرهنگگرایی در ترکیه؛ کردها و دولت، دوروکان ایمری کوزو، استادیار «مرکز اعتماد، صلح و روابط اجتماعی» در دانشگاه کاونتری در بریتانیا، استدلال میکند که نظریههای جریان غالب در چندفرهنگگرایی قادر به توضیح کاملِ وضعیت کردها در ترکیه نیستند. او میکوشد نظریهای جایگزین و بینابینی برای توضیح وضعیت غیرترکها در ترکیه ارائه دهد.
نویسنده در توصیف «رویدادهای ۶۸» نوشته: «آنچه مایهی حیرت اسکروتن شده بود، بیزاری و نفرت دانشجویان از طبقهی بورژوایی بود که به نوبهی خود آزادی و رفاه فرانسه را بر فراز ویرانههای جنگ جهانی دوم و اشغال نازیها احیا کرده بود.» این کمابیش حرف دل بسیاری از کسانی است که انقلاب ۱۳۵۷علیه محمدرضاشاه پهلوی را حرکتی احساسی، و نه برخواسته از آیندهنگری و دوراندیشی میدانند.