آنچه در ادامه میخوانید نمونهای درخشان از انتقاد منصفانه است زیرا چسواو میوش بهرغم انتقاد صریح از حمایت پابلو پیکاسو از استالین، بر ماندگاریِ آثارِ خلاقانهی پیکاسو تأکید میکند. میوش هم نبوغ هنریِ پیکاسو را میستاید و هم بیاعتناییِ او به فجایع رخداده در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی را در خورِ نکوهش میداند.
در بیش از سه ماهی که از شروع اعتراضهای سراسری علیه حکومت جمهوری اسلامی گذشته، کارهای هنری بسیاری در نمایش این اعتراضها تولید شده. این گزارش مجموعهای از نمونههای تصویری این آثار است.
آیا میتوان از ادبیات اوکراینی حرف زد، وقتی که این سرزمین در حال جنگ است، وقتی که مردان و زنان زندگی خود را برای دفاع از آزادی خویش به خطر میاندازند؟ آیا زشت نیست که خود را دلمشغول هنر و سینمای اوکراینی کنیم وقتی که محققان جرمشناس گورهایی دستهجمعی را در مناطقی کشف میکنند که پیش از این غارتگران پوتین آنجا را اشغال کرده بودند؟
برخاستن از میان ویرانهها، رقصیدن میان گلولهها عنوان تازهترین کتاب مریم اشرافی، عکاس ایرانیِ ساکن پاریس است. او از سال ۲۰۱۲ بارها به کردستان عراق و مناطق مختلف درگیر در جنگِ سوریه سفر کرده است. سفری که با کنجکاوی او دربارهی مردمان کُرد شروع شده و با مستند کردن زندگی و مبارزهی آنها ادامه یافته است.
لاسکو نمونهای از یک پدیدهی جهانی موسوم به «غارهای تزئینی» است. نمونهی این غارها در همهی قارهها بجز قطب جنوب کشف شدهاند و تنها در اروپا به لطف رشته کوههای پیرنه ۳۵۰ غار این چنینی کشف شده است. جدیدترین غارهای تزئینی در بورنئو (۲۰۱۸) و منطقهی بالکان (آوریل ۲۰۱۹) کشف شدهاند. هرچند این غارها از هم فاصله دارند عجیب است که تزئینات داخلی مشابهی دارند: رد دست یا گرتهبردای از دست انسان، طرحهای انتزاعی با استفاده از نقطه و خطوط هاشور خورده و حیوانات عظیمالجثهی گوشتخوار یا گیاهخوار که اکثراً منقرض شدهاند.
هنرمند باید چیزی دیده باشد که به او جذبه دست دهد و سرمست شود، و بعد از آن چیزهای دیگر ببیند که کَسش ندیده باشد، ولو آن را در یاد دیده باشد و بر هوی، و در جایی که جای آن نیست بلکه برعکس جای ترکِ دیدنِ آن است. میدانیم که محراب جای نماز است، یعنی جای ترک هر یادی است جز یک یاد. اما یادکردها به دست ما نیست خود میآیند و میروند و همه جا را جای خود میکنند.