در سپتامبر سال جاری میلادی، امکلثوم محفوظ، دختر نجیب محفوظ، داستاننویس مهم مصر و ادبیات عرب که تا امروز تنها نویسندهی جهان عرب است که جایزهی نوبل ادبیات به او تعلق گرفته، خبر هیجانانگیزی را اعلام کرد. برای اولینبار مجموعهی داستانی تازهای از نجیب محفوظ منتشر خواهد شد؛ هجده داستان که محفوظ در دههی ۱۹۹۰ میلادی نوشت و تا حالا در گوشهای خاک خوردهاند.
کموبیش، روزی نیست که یک فرد سرشناس به خاطر رفتار توهینآمیز مورد مؤاخذه قرار نگیرد، و روزی نیست که یک نفر این بحث را پیش نکشد که همهی این احساس اهانت دیدنها تهدیدی برای «آزادی بیان» محسوب میشود. فرهنگهایی که در آن مشاجرهها زمانی به دوئل ختم میشد چه چیزی در این باره به ما میآموزد؟
در بخش عمدهی دوران مدرن، آسانترین راه برای جلوگیری از گسترش هر اندیشهای ممانعت از انتشار عملیِ آن بوده است. بستن روزنامهها، زیر فشار قرار دادن مدیران خبرگزاریها، به کار گماردن مأمور سانسور در انتشاراتیها. یا این که، اگر کار به زور کشید، تفنگ پر را میگذاشتند روی شقیقهی گویندگان.
«آزادی بیان» از اصلهای اساسی دموکراسی در دوران مدرن است. با این حال، امروزه بسیاری از مدافعان دموکراسی، به جای رعایت این اصل، بر محدود کردن آن تأکید میکنند. در مقابل، بسیاری دیگر از شهروندانِ دموکراسیها احترام گذاشتن به «آزادی بیان» به هر شکل و شیوهای را شرط برقراری دموکراسی میشمارند. هردو گروه به «آزادی بیان» اعتقاد دارند، و در عین حال برداشتهای آنها از این مفهوم ناهمساز به نظر میرسد.
تازهترین رمان سلمان رشدی، «خانهی گولدنها»، که با آغاز به کار باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا آغاز میشود و با انتخاب دونالد ترامپ برای تصدی این منصب به پایان میرسد، تصویری دقیق و گسترده از فضای نیویورک در این دوره است. رشدی از انگیزههای خود برای نوشتن این رمان و دیگر ماجراهای مهم زندگیاش میگوید.