آئین بهائی – جامعه، سیاست

11 آیین بهائی جامعهوسیاست شود و نه با ‌ وضعیتی به وضعیت دیگر. به نظر آنها، تغییر با سعی و کوشش انسان ایجاد می آسای خداوند.» مدعای ایرج قانونی این استکه عبدالبهاء «از موضعی کاملاً ‌ معجزه ‌ مداخلۀ متفاوت و حتی در تقابل با برگزیدگان فرهنگ و ادب ایرانی، آن هم با بهترین نمایندگان آن سعادت عموم ‌ وطنان خود پیام و معنا داشت. اندیشۀ ‌ دوران، وارد غرب شد. او برخلاف هم ها در سر داشت. به عبارت دیگر، عبدالبهاء به پاریس آمده بود که شور انگیزد و هستی ‌ انسان ای پیش از او به رغم خواست خود و با ‌ ها را به تکاپو وادارد. کاریکه هیچ ایرانی ‌ و جان و دل روی به هوای تفرج به پاریس نیامده بود. ‌ هیچ ‌ هاییکه داشته نتوانسته بود... او به ‌ توانایی ‌ همۀ دانست. این شور به ویژه ‌ شور دیگری او را به آنجا برده بود،که او آن را اصل و مادر شورها می هایی در قالب و فرم مدرن و تجددیکه پاریس مظهر آن بود ‌ اش، در پیام ‌ های پاریسی ‌ در پیام گانه خوانده شده و در اصل بیش از آن است ‌ ها و تعلیماتیکه بیشتر دوازده ‌ کرد. آموزه ‌ تجلی می ‌ هاییکه هاضمۀ ‌ تواند به تنهاییکانون شورانگیزی مستقلی را به نمایش بگذارد. پیام ‌ و خودْ می تافت. از همین رو حضور او در مجالس بزرگِ دانش در کلیسا،کنیسه، ‌ خردِ اروپایی آن را برمی ها با دستی پُر و چشمگیر بود.» ‌ مساجد و دانشگاه موژان مؤمن به کمک مفهوم «شباهت خانوادگی بنیادگرایانه» ادعای بنیادگراشدن گوید «کاربرد این مفهوم در مورد جامعۀ بهائی تصویرِ ‌ کند و می ‌ نهادهای بهائی را بررسی می ی بنیادگرایی با این جامعه ‌ ها ‌ دهد زیرا بعضی از ویژگی ‌ ناهمسازی را پیش روی ما قرار می وجه با آن سازگار نیست.» روشن دانشضمن «بررسی ‌ هیچ ‌ به ‌ ها ‌ همخوانی دارد، اما دیگر ویژگی رابطۀ نهادهای دینی و مدنی در آیین بهائی در متون اصلی ‌ های موجود در بحث دربارۀ ‌ چالش کند که «با وجود وحدت در کثرت به عنوان اصل راهنما، تعهد ‌ و فرعی بهائی» استدلال می سرسختانه به الگو و ساختار خاصی از دین و حکومت ناممکن است، حتی اگر بهائیان منتظر ای ‌ نقش روزافزون دین در زندگی عمومی باشند. بلوغ اجتماعی هیچ شکل یا ترجمان خطی اند. ‌ ها، نقاط پایانی نسبی ‌ ندارد- تنها مسیرهای کلی رشد وجود دارند و در این محدوده توان انتظار داشتکه گذار به ‌ های دیرینِ ساختارهای خداسالار، می ‌ هایی با سنت ‌ در فرهنگ طلبانه، ‌ های دیرپای ساختارهای جدایی ‌ اَشکالی از خداسالاری رخ دهد. در جوامعی با سنت احتمالاً گذار به تعامل روزافزون میان دین و سیاست بسیار متفاوت خواهد بود، و اَشکال های ‌ نهادی آنها متمایز از دیگر بافتارها خواهند بود. روابط میان نهادهای ملی بهائی و دولت مدنی از محیطی به محیط دیگر بسیار متفاوت خواهد بود.»

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2