عبدالبهاء در انجمن عالم
23 عبدالبهاء درانجمنعالم 2 از شدت خستگی هراسان افتادم.» چال، ی دیگریکه از آن دوران عمیقاً در ذهن عبدالبهاء حکشده بود، بازدید از سیاه خاطره محل نگهداری بهاءاللّه و چند تن از بابیان، بود: «محل سرازیری بسیار تاریک بود. دو پله از مرتبه صدای مبارک دید. در وسط پله یک در تنگ محقری پایین رفتیم ولی چشم جایی را نمی به گوش رسید. فرمودند او را نیاورید. لهذا مراجعت دادند. بیرون نشستیم و منتظر نوبت را بیرون آوردند. در حالتی که با چند 3 مبارک مرتبه جمال آوردن محبوسین بودیم. یک بیرون دادند. آن حالت صعوبت حرکت می زنجیر بودند. چه زنجیری! که از شدت سنگینی به نفر هم 4 خیلی محزن و مؤثر بود.» چال بندان خودکه به قتل رسیدند یا در شرایط اسفناکسیاه بهاءاللّه برخلاف بسیاری از هم ها و املاکش باقی مانده بود، جان دادند، پس از چهار ماه از زندان آزاد شد. هرآنچه از زمین اش از ایران شد. بهاءاللّه توقیفشده بود و بلافاصله متوجه صدور فرمان اخراج خود و خانواده ۱۲ عنوان مقصد خود انتخابکرد و در عراق راکه آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی بود، به همراه خانواده رهسپار بغداد شد. عبدالبهاء پس از آن هرگز وطن خود را ندید. به ۱۸۵۳ ی ژانویه ۱۸۹۲-۱۸۵۳ تبعید و زندان سفر طولانی از تهران به بغداد در زمستان برای بهاءاللّه و همراهانش دشوار بود. به آنها زمان ی تدارکات سفر داده نشده بود و در نتیجه، تجهیزاتکافی با خود نداشتند. کافی برای تهیه یکوهستانی، برایکودکان، نوّابکه باردار بود و بهاءاللّه های پرمخاطره ها سفر در جاده ماه فرسا بود. خواهر عبدالبهاء که تنها یک ماه قبل رنجور و ناتوان از زندان آزاد شده بود، طاقت کند که او در این سفر به سرمازدگی دچار شد. خانواده همچنین در غم دوری از نقل می دلیل بیماری نتوانسته بود در این سفر با بردند که به مهدی، به سر می ، ترین پسرشان کوچک ۱۸۵۳ آوریل ۸ اش در آنها همراه شود و مجبور شده بودکه در ایران بماند. بهاءاللّه و خانواده خسته و فرسوده وارد بغداد شدند. یکوچک بابیان تبعیدی ها میان جامعه بغداد نیز اما وادی امن آنها نبود. اختلاف و تنش آنکه بهکسی چیزی بگوید، بغداد را ترککند. عبدالبهاء بی ۱۸۵۴ سبب شد تا بهاءاللّه در آوریل .۲۰۶ . آلمان: مؤسسهٔ ملّی مطبوعات امری، ص ۲ ، جلد لآثار ا . بدایع شده در: زرقانی، م نقل 2 بهاءاللّه (مترجم) 3 .206 ، ص 2 ، جلد الآثار بدایع 4
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2