عبدالبهاء در انجمن عالم

317 عبدالبهاء درانجمنعالم گر و شهروندِ جهان ‌ البهاء ـــ کنش ‌ عبد 1 محمود صباحی 2 جا متوطّن هستم.» ‌ ی عالم وطنِ من است و همه ‌ «همه کنم. یعنی ‌ کنم و نه تایید؛ بل تنها تبیین می ‌ البهاء قدیس باشد؛ من این را نه رد می ‌ شاید عبد کنم از این منظر به او بنگرمکه او اگر قدیس باشد، چگونه قدیسی است؟ او قدیسی ‌ تلاش می است دگرشدهکه از خلوت و خلودِ خود برون آمده تا آنکنشِ ارتباطی هنوز نیازموده در فرهنگِ شده در میانِ ‌ تر شناخته ‌ یکم ‌ ما را به ما بیاموزد. فاکت چیست؟ رفتار و گفتارِ او! او این قاعده رو بر ‌ ی آن است؛ زین ‌ ی خِرد و هم برساخته ‌ ایکه هم برسازنده ‌ شناخت؛ همان قاعده ‌ ما را می گر تبدیل شد. ‌ نشین چیره آمد وبه یک قدیسکنش ‌ آن تصویرِ قدیمی قدیسِ انزواطلب وگوشه گو ‌ و ‌ تنها به گفت ‌ او قدیسی خردمند و بالغ بود که با جهانِ متکثر و متفاوتِ پیشاروی خود نه تأمــات ، ی تعزیــه ‌ جامعــه هــای ‌ ی کتاب ‌ شــناس، شــاعر، کارگــردان تئاتــر و نویســنده ‌ محمــود صباحــی جامعه 1 اسـت. او ایـن مقالـه را بـه سـفارش آسـو نوشـته اسـت. گشـودن مهـر بـاده و دیرهنـگام هـای فارسـی ‌ . لانگنهایـن: لجنـ ملـی نشـر آثـار امـری بـه زبان ۲ ). جلـد 1927( خطابـات حضـرت عبدالبهـاء 2 .۱۱۱ و عرب ـی، ص

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2