عبدالبهاء در انجمن عالم
58 عبدالبهاء درانجمنعالم «نهایت آمال و آرزوی دل و جانم زیارت آن مَهبطِ انوار [محل ظهور آن ی معنوی] و ... تشرف به آن خاک تابناک است و سیر و مرور بر آن قوه [مبارکه ها] مبارکهٔ ها و تپه ها] و جبال و اتلال [کوه ها و دشت اودیه [وادی ی معنوی] آن خطهٔ علیا. استنشاقِ روائح قدس از آن بر اثر ظهور همان قوه دیار است و شرب ماء مَعین [نوشیدن آبگوارا] از اَنهُر جاریهٔ صافیهٔ آن 7 صفحات.» نشدنی به سرزمین پدری است، دور از آن، بدونحضور در آن، سرگذشتی خاطرِ زایل این تعلق داشتن است. گرفته در آن را در پسِ روح خود داشتن و خاطر به آن سرخوش مربوط به آن و شکل که عبدالبهاء به ای از بهشت است. این خود چنان ی علیاست. پاره ایکه خطه آن نه هر خطه آورد، مانند روح آن اشارهکرده است، «جهت جامعه»ای استکه مردمان را حول خودگرد می که گفتیم، محل التقای حضور ی جسم آدمی است و از آنجا که وطن، چنان که جهت جامعه ای فراخ در بند گستره گنجاند و ما را پای و عدم حضور ماست و این هر دو را در خود می ای کند، باعث پیوند مردمان دور و نزدیک با هم است. او به این مطلب اشاره امتداد زمان می دارد: «... وطنیّت، جهت جامعه است. ملّیّت، جهتِ جامعه است ... وحدت سیاسیه، جهتِ جامعه است. وحدت افکار، جهتِ جامعه است و سعادت عالم انسانی به تأسیس و ترویج، 8 جهتِ جامعه است...» ی آن افزودن، کوشش برای توسل به جهت جامعه و گردآورنده و هرچه بیشتر بر دایره «سعادت عالم انسانی» است. خاطر به ایران و وطن مألوف از نظر عبدالبهاء جزء امور اما نباید فراموشکردکه این تعلق خصوصی است نه عمومی. پس نباید در آن عناصری از ضدیت با آنچه عمومی و متعلق به را دوستی نباید به تعصبات وطنی منجر شودکه بنیاد جنگ کل بشر است موجود باشد. میهن گذارد. همواره امکان تعارض امر خصوصی با امر عمومی وجود دارد. پس، عبدالبهاء نظر می کند. در به چنین خطری در ضمن سفرهای خود به غرب بر ضد چنین عنصری استدلال می و پیش از شروع جنگ اول، ۱۹۱۱ اکتبر ۲۱ ای در حضور دویست نفر در پاریس در خطابه گوید: دلیل وجود همین تعصباتِ از نظر انسان کنونی همچنان موجه، می درست به خواهیم در میان بشر محبت حاصل شود. محبت را روابطی لازم «ما می .۷ ). تهران: مؤسسهٔ ملّی مطبوعات امری ، ص ۱۹۷۲(۱۹۲6-1922 امراللّه توقیعات مبارکهٔ حضرت ولی 7 .۵۸ . چاپ مصر، ص 3 ). جلد 1921( مکاتیب عبدالبهاء 8
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2