عبدالبهاء در انجمن عالم

66 عبدالبهاء درانجمنعالم خاطر اعمال اینان از عملکرد ‌ گوید که نباید به ‌ کند و می ‌ صراحت جدا می ‌ مدّعیان دیانت» به دنبال تغییر و تحول راستین بود و آنکاری استکه از حقیقت ‌ دین ناامید گشت، بلکه باید به آید. ‌ دین بر می ی دیگر رساله به ایرانیان، پرهیز از تقلید نفوسِ «جاهل متعصب» است: «ای اهل ‌ توصیه ایران چشم را بگشائید و گوش را باز کنید و از تقلید نفوس متوهّمهکه سببِ اعظمِ ضلالت و برید.» ‌ گمراهی و سفالت و نادانی انسان است مقدسگشته، به حقیقت امور پی ضرورت تحول اخلاقی و فکری عبدالبهاء بر ضرورت تغییر و تحول اساسی در طرز تفکر و رفتار فردی و اجتماعی ایرانیان تأکید کمال ‌ کرده است. تمدن صوری بدون «تمدن حقیقی اخلاقی» را در حکم «صفای ظاهر بی خوانده است. در سرتاسر رساله از محوریت ‌» باطن» دانسته، و آن را «مخرب بنیان انسانیت کند: «این بسی مبرهن و واضح ‌ «تمدن اخلاق» و لزوم تحول اخلاقی و رفتاری نفوس بحث می استکه تا جمهور اهالی تربیت نشوند و افکار عمومیّه در مرکز مستقیمی قرار نیابد و دامن اطوار غیر مرضیّه پاک و ‌ عفّت و عصمتِ افراد اولیاء امور حتّی اهل مناصبِ جزئیّه از شائبهٔ ئی ‌ مطهّر نگردد، امور بر محور لائق دَوَران ننماید و انتظام احوال و ضبط و ربط اطوار تا به درجه نرسد که اگر نفسی ولو کمال جهد مبذول نماید خود را عاجز یابد از اینکه مقدار رأس شعری از مسلک حقانیّت تجاوز نماید، اصلاح مأمول [مورد نظر] تام رخ ننماید.» اند: ‌‌ ی مدنیّه ‌ رساله نکات زیر گویای نقش بنیادین تحول اخلاقی در اصلاح جامعه در • گوید اگر اعضای ‌ رغم اهمیت فراوانِ تشکیل مجالس و محافل مشورت، می ‌ به غیرت، جاهل و کاهل و طالب منافع ذاتیه خود باشند، ‌ همّت و بی ‌ مجلس «پست ثمر و فوائدی بر تأسیس مجالس مترتب نشود.» • بودن در «بحر هائل ‌ دلیل مستغرق ‌ ی تمدنشان، به ‌ «کل طوائف اروپ» را با همه داند، چرا که قصد از «بسط قوانین» و وضع اصول و ‌ النتیجه» می ‌ هوی»، «ساقط اساس جمیع شئون تمدن، سعادت بشر است و سعادت بشر در تقرب به حق و ی حصول این دو مقصد، ‌ ی افراد اجتماع است، و وسیله ‌ در راحت و آسایش همه «اخلاق حسنهٔ انسانیت» است. • کند، «حسن اخلاق» زهد و تقوای حقیقی ‌ های عالِم ربّانی را ذکر می ‌ آنجاکه ویژگی تفصیل در ضرورت مخالفت با ‌ شمرد و به ‌ اللّهِ قلبی را بر وی واجب می ‌ و خشیة نگارد. ‌ هوای نفس می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2