Az Tehran Ta Akka

110 از طهران تا عکا واسطه های نامناسب زیاد آمدند، توسط کردند 81 قبول نکردم که مناسبتی نداشت. خیالی دست داد که جهت 82 توسط آ ن ها چیست. بالاخره خدمت حضرت نو اب علیه رفته بودند ایشان سفارش کرده بودند که ما از تقصیر او گذشتیم مرخص شود، باز مرخص نکردم. رقم 83 نوشتند مرخص کردم. بعد از مراجعت از کاظمین شنیدم اتباع میرزا حسینعلی، چون او هم از آنها بوده، اجماع کرده 84 دکان های خودشان را بسته نزد میرزا حسینعلی رفته اند که اذن بدهند آمده او را از محبس کشیده بیرون ببرند. منع و ملامت کرده ساکت شده اند. 85 پیش ترها میرزا حسینعلی کمتر بیرون می آمده و ب دم مر ا مرافقه 86 نمی نموده و حالا جمعیت ش زیاد شده از هزار نفر هم متجاوز. ویند گمی صبح ها و عصرها آمده در قهوه خانه می نشیند و سی نفر و زیادتر یا کمتر در اطراف او دایماً هستند، و نوعی مرید و فدوی می باشند که اگر ریزه ریزه شوند برنمی ، ردند گ چنانکه بوده اند و شنیده و معلوم فرمود ایه د. در این صورت البته منشأ شری باز خواهند شد. از اعض ای مجلس کبیر 87 و تجار و غیره نیز اشخاص معتبر با او راه دارند. قبل از آنکه شر از او بروز بکند دفع او و چند نفر از خاصان او لازم است. یه عریض مبسوطی 81 پا درمیانی . 82 سبب، علت . 83 رقیمه، نامه . 84 جمعیت و گروه شدن . 85 مورخ بهائی فاضل مازندرانی این واقعه را در جلد چهارم ظهور الحق نقل کرده که با شرح کنسو ل ایران اندکی متفاوت است (مازندرانی، ظهورالحق :۴ ، ۲۶0 ). نامبرده از واقع ایه به اختصار یاد کرده که بی شباهت به این مطلب نیست. در آن دوران کوشش بهاءالله بر تحول اخلاق بابیان، کنار گذاردن خشونت و شمشیر و تبدیل آن به اخلاقی بر اساس دوستی و آشتی ا عب موم بوده است. مازندرانی می نویسد سید حسین قناد به یکی از زائران کربلا سخن نامناسبی گف ت و همین که خبر به سمع جمال ابهی [بهاءالله] رسید بسیار متاثر شدند...لذا امر به تفریق فوری احباء صادر شد و جمعی از آنان که در دکه و محل اشتغال خود بودند به محض این که امر مبارک را شنیدند دکه ها را باز گذاشته و آنچه داشتند کالعدم [نابود، نادیده] پنداشته بد ون تأمل لمح ایه ] ایه [لحظ از بغداد بیرون رفتند. (مازندرانی، ظهورالحق :۴، ۲08 .) 86 دوستی، رفاقت. 87 مجلس کبیر یا مجلس تنظیمات سنجاق بغداد ، نهاد قانونگزاری.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2