Az Tehran Ta Akka

11۲ از طهران تا عکا اسم استمالت و دید و بازدید ملاقات کرده قرار صادر شود. همین که اسم قهر و فرار و مأیوسی از دو لت علیه سرکار نواب والا شهرت کرد آن ها [بابیان] خودشان مایل می شوند که مراوده نمایند وحشت از آنها نمی نمایند. آنوقت به هنگام فرصت دست بر آن ها توان یافت والا بدیهی است که فدوی با اتباع کارپردازی و ده نفر قراول دفع آنها را وقت طغیان با دویست نفر که فدوی 94 هستند در قدرت نخواهد داشت. اگر مقرون به صلاح دانند این شق هم بهتر و آسانتر است قبل از آنکه به تأخیر افتد معیتج ایشان زیادتر و فتنه شدیدتر بشود باید در دفع آن ها کوشید . به هر طور اولی ای دولت علیه و سرکار نواب والا قرار بدهند مختارند. این جماعت خبیثه د ر صورت ظاهر در مملکت عثمانی کاری نمی کنند که مورد ایراد حکومت عثمانی بشوند اما متصل در صدد فراهم آوردن مرید و می جمعیت باشند. خاص ه این اوقات در کاشان و یزد و غیره برخی از این طایفه را منفی 95 به این طرف نموده اند و برخی خودشان به واهمه به عراق عرب ا آمده ند بطوری احترام از میرزا حسینعلی حرامزاده می کنند که به هیچ یک از اماکن مقدسه آن احترام را ندارند. از عرب های بیابان و تجار بغداد و غیره و اهل سرایه جماعت اکراد نیز مزید این جمعیت شده است و می شوند. بالمآل این کار فتنه عظیمی خواهد کرد مصلحت این است حکوم ت عثمانی را واداشت در مقام دفع آنها بر آید آن هم نمی شود مگر وکلای دولت عثمانی حکم صریح به نامق پاشا بنویسند که وجود این طایفه موجب فتنه و فساد است در مملکت ، باید حکماً آنها را قلع و قمع کرد. از این طرف هم ن و اب والا یوزباشی 96 و صاحب منصبی رشید و عاقل با دو یست سوار به عزم زیارت معین فرمایند و یا در ظاهر فراراً اسمش را بگذارند به اینطرف بیایند در باطن به آنها القا فرمایند به هر نَ هجی 97 که فدوی به آنها امر و نهی نمایم مطیع و منقاد باشند بعد از ورود به بغداد بی آنکه فدوی را ببینند به کاظمین بروند، مثل رضاقلی خا ن پسر سلیمان خان که بطور استمالت به کارپردازخانه مبارکه آوردم، 98 در صورت 94 فدایی . 95 تبعید . 96 یهکلم ترکی است به معنی سرکرد یه صد نفر (یوز به معنی صد و باش به معنی رئیس). 97 به هر شیوه و راهی. 98 چنین به نظر می رسد که کنسول ایران میرزا بزرگ خان قبلا بابی دیگری بنام رضا قلی خان را به طور استمالت به کنسولگری آورده و به ایران تحویل داده است. رضا قلی خان فرزند سلیمان خان