Az Tehran Ta Akka

1۲0 از طهران تا عکا 7 ی نامه عمادالدوله حاکم کرمانشاه به ناصرالدین شاه 127 GIX29 بدون تاریخ اما احتمالاا اواخر مه یا اوایل ژوئن 18۶۲ فدای خاکپای خدام آستان ملایک پاسبان همایونت شوم 128 اگر چه این غلام جان نثار خود را قابل نمی داند که بعضی عرایض لازمه را بلاواسطه 129 معروض خاکپای مبارک گرداند ولکن چون تعویق این نوع عرایض خلاف بندگی و چاکری می داند از آن جهت جسارت نمود که اوضاع بغداد و عراق عرب بسیار بسیار بد شده است و هر جا مفسد و بی باکی بوده است در آنجا جمع شده است بخصوصه فرقه ضال یه بابیه و میرزا حسی ن علی حرامزاده که حالا پیشوای آنهاست ساعت به ساعت قوی و استعدادشان زیاد می شود و از اطراف و اکناف هر جا حرامزاده و متعدی بوده است به آنها ضم 130 می شود و در همه جا هم آدم دارند بلاخلاف عنقریب عملی از آنها صادر می شود که خدا نخواسته زحمت کل ی به جهت اولیاء دولت قاهره 131 حاصل خواهد شد. میرزا بزرگخان کارپرداز تفصیلی به این غلام نوشته بود همان نوشته ایفاد خاکپای همایون است. 132 مشارالیه لابد 133 و ناچار شده است که ا ین فقره را عرض کرده است. احتمال مفسده کلی از وجود این جمع حرامزاده و مفسد می رود آن جمعیت ها هم تر خیلی زیاد از آن است که عرض شده است. در نفس بغداد سه چهار هزار مرید دارند 127 این سند و سند شماره ی 3 در سال ۲003 ه نسخ برداری شد. ولی در سال ۲013 که از اسناد عکس گرفته شد این دو سند که در مجموعه ی غنی پشت سر هم قرار داشتند یافت نشد. 128 فدای خاک پای نوکران درگاه تو شوم که ملائک یه آسمان پاسبان آنند. از تعارفات رایج مکاتبات درباری دوره ی قاجار است. 129 به طو ر مستقیم. 130 ملحق، همراه . 131 دولت مقتدر [ایران]. 132 به همراه ارسال می گردد. 133 ناچار، مجبور.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2