Az Tehran Ta Akka

دوران بغداد 1۲۵ 9 نامه ی میرزا سعید خان وزیر امور خارجه به میرزا حسین خان وزیر مختار ایران در استانبول GV4 فی غره شهر مبارک 1۲79 [19 فوریه 18۶3 .] شیر و خورشید وزارت امور خارجه دولت عل ی ه ایران جنابا، اظهار کرده بودید میرزا موسی پسر مرحوم حاجی میرزا هادی پیغام فرس تاده بوده است که از نفسانیت و تعرض 141 عالیجاه میرزا بزرگ خان تبعیت عثمانی را قبول نموده است. 142 از تفصیل این فقره بی استحضار نیستم. عالیجاه مشارالیه مشروح در این خصوص به من نوشته است و از کاغذهای خود او هم معلوم می شود خالی از خیال نبوده و صریح نوشت ه بود که می خواهد یکی از صبایای مرحوم مزبور را عقد نماید و بطوری که نوشته بود اقدام مشارالیه به این کار چندان محل ایراد نبوده و خود دختر و بعضی از اقوام او هم مایل و محرک میرزا بزرگ خان بوده اند. میرزا موسی خیالش فاسد و منظورش این بود که دختر را به پسر می رزا حسین علی ناپاک علیه اللعنته بدهد و اموال مرحوم حاجی میرزا هادی را هم به صوابدید و دخالت او میان ورثه قسمت اند. کرده 143 میرزا بزرگ خان یکی به جهت اینکه وصلت میرزا حسینعلی را با این ها 141 [اینجا] غرض شخصی و دست اندازی. 142 در سه چهار سال آخر اقامت بهاءالله در بغداد کار آنچنان بر بابیان سخت شد که جمعی از ایشان برا ی رهایی از ظلم میرزا بزرگ خان سر کنسول ایران تابعیت عثمانی را پذیرفتند . (نﻜ. عبدالبهاء ، مقاله ۵۲). این سند شاهد ظلم و اجحاف کنسول ایران و شکایت میرزا موسی به سفیر ایران در عثمانی است که دلیل ترک تابعیت ایران و پذیرفتن تابعیت عثمانی را بیان داشته است. اشار یه میرزا سعیدخان وزیر امور خارجه در پایان این نامه مبنی بر احضار میرزا بزرگ خان و خاتم یه خدمت او در بغداد نشان از نارضایتی گسترد یه ایرانیان مقیم بغداد از رفتار این شخص دارد. 143 بر اساس منابع بهائی پس از مرگ میرزا هادی ورثه ی او تقاضا کردند بهاءالله اموال او را بین آنان تقسیم کند و بهاءالله فرزند خود عباس [عبدالبهاء] و برادر خود میرزا موسی کلیم را مأمور این کار کرد. نﻜ. عبدالبهاء، تذکرةالوفا 1۵- 108 (زیر نام جناب آقا میرزا محمد وکیل.) مؤلف

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2