Az Tehran Ta Akka

دوران بغداد 131 آدم گماشت و از تلغراف اسلامبول خبر اخراج ما را دادند تا تظلم خود را به جناب نامق پاشا و قونسول ها بردیم و ناچار تبعیت عثمانی را قبول کردیم و حالا فی الجمله خیالمان آسوده است. و حالا اگر تو که مأمور دولت هستی و تازه به این ایالت آمد ایه از جانب دولت علیه اطمینان جانی می دهی و ما را در اینجا به خیال خود م گذاری ی با همه صدماتی که از دولت دیدیم باز مِن باب آن غیرت و عصبیت ذاتی عودت به حال اول می کنیم و عقاید ما هم فاسد نیست خدا را سپاس می کنیم، پیغمبر و آل او را طاعت داریم، و بسیار بسیار سخن گفتند، و از جمیع امورات دارالخلافه خبر دادند و در بغداد نزد والی اگر سخنی مخفی بگو ی ی روز دیگر به آن ها رسانیده اند. ام ا از جمعی بلکه از خود عالی جاه میرزا بزرگ خان شنیدم که درین مدت از آن ها خلافی ظاهر نشده و خودشان و اتباعشان درست راه رفته اند. اما آنچه که اعتقاد شخص فدوی است در حق آن ها یا بکل ی باید از آنها صرفنظر کر د و به هیچ وجه اعتنا نداشت ی ا آن که با کمال پختگی از جانب دولت عثمانی باید حکم محکم صادر شود که آن ها را از عراق عرب بردارند. میرزا موسی از فدوی پرسید تکلیف ما چیست. گفتم چار کار یه شما عدم اعتناست بشما. اعتنای دولت شهرت شما را زیاده کرده است. اگر چه خود یگویم ید که از طریقت و شریعت مذهب اثنی عشری خارج نیستیم من شبهه را قوی می کنم که دروغ می یگو ید و احداث مذهبی کرد .دایه اگر فی الحقیقه مقصودتان د رد دین باشد هیچ کس را بشما حرفی نیست. [دو کلمه خوانده نشد] پست ترین ملل یهودیست و هیچ کس را به آن حرفی نیست و دو سه هزار سال است به عقیده خودش راه می رود. ریاست طلبی باعث فنای شما شده و خواهد شد. میرزا موسی برادر میرزا حسین علی بسیار پخته حرف می زند اما پسرش جوان است پاره[یی] عقاید خودشان را در مکالمه می دهند. میرزا حسین علی به اتباعش یعنی آن کسانی که منسوب به آنها ه ستند قدغن اکید نموده که هر کجا فدوی را ببینند با کمال حقارت و تعظیم حرکت کنند اما به این فقرات اعتنا ندارم و آنچه تکلیف عقلی و شرعی خودم در حق آن ها باشد در موقعش خواهم کرد و مخصوصاً می سپارم عریضه که فدوی در حق آن ها می نویسد غیر خود سرکار و نظر مِ ر هر آثا 156 کسی اطلاع پیدا نکند. آنچه کاغذی که در اینجا میرزا بزرگ 156 تکرار مؤد یهجمل یهبان قبلی است یعنی خود شما، چشم پر مهر شما.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2