Az Tehran Ta Akka

1۴0 از طهران تا عکا عزیمت دارالخلافه 173 ، دارد یه در فقر معهود آیا انجام داده خواهد شد و من می توانم از طرف شما در این ماد ه به دولت خودم اطمینان بدهم؟ س ر پاکت را مهر کردم به عزیز افندی کاتب ترکی داده گفتم بردار به سرایه 174 برو وقتی نامق پاشا به اندرون می رود بده. برده در همان وقت رسانده بود. خودش از اندرون بیرون آمده از عزیز افندی سوال می کند که از مضمون این کاغذ تو خبر داری؟ جواب می دهد ندارم. زبانی همین در ق گفته بود که بگو می ،شود اطمینان بدهد ، و فردا هم یا شخص محرم بفرستد یا من آدمی محرم می فرستم و جواب این کاغذ را واضح تر حالی می کنم. روز دیگر سه ساعت از روز رفته عثمان بیک را که مهماندار فدوی بود و به دارالخلافه هم آمده و صاحب نشان همایون هم شده و از محا رم پاشاست نزد فدوی فرستاد و پی غامش این بود ک ه دیشب میرزا حسین علی را خواستم به مسجدی که نزدیک سرایه است. به زبان کهیا 175 او را پیغام دادم که باید بروی و در تدارک رفتن باشی که اقامت تو زیاده از این در بغداد جایز نیست. گفته بود از من چه حرکت خلافی بروز کرده. گف ته ب ود هیچ ندیدم، اما امر حتمی صادر شده و چاره نیست. گفته بود به کجا بروم؟ گفته بود اسلامبول. گفته بود تنها بروم؟ گفته بود با عیال بروی بهتر است. گفته بود مقروضم. جواب داده بود قرض شما را خواهم داد، و بعد از این مذاکرات در تدارک رفتن است، مطمئن باش. بعد از این مذاکرات و رفتن عثمان بیک باز ترجمان را در باب پار فق یه رات فرستادم و باز در این فقره به ترجمان گفته بود که به فلانی بگو مطمئن باش که خواهد رفت و در تدارک است خرجی هم خواسته است گفته ام بدهند. این بود تفصیل اتفاقیه. اما وقایع احوال میرزا حسینعل ی، شخصی دارم ک ه در ظاهر از آن ها است و در معنی مخالف با آن ها و از حرکات و اعمالشان فدوی را خبر می دهد. می گوید اتباعش شهرت می دهند که خود عزیمت اسلامبول دارد و به صرافت طبع می رود و روز و شب درتدارک رفتن است. میرزا موسی پسر حاجی میرزا هادی هنگامه می کند و جمیع اسباب سفر آنها را ساخته و از قراری که امروز مذکور شد میرزا موسی 173 پایتخت، طهران. 174 محل والی گری بغداد. 175 منظور توسط کهیا افندی، معاون نامق پاشا والی بغداد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2