Az Tehran Ta Akka

1۴۴ از طهران تا عکا تومان به جهت مخارجش از ایالت داده اند و به اتباعشان فهمانیده که ما قبول نکردیم. میرزا موسی پسر حاجی میرزا هادی [جواهری] جانفشانی می کند و جمیع تدارک سفرشان را دیده است و از ترس نزدیک به موت است. بعضی می گویند ملا مدحم جعفر نراقی را، بعضی می گویند میرزا محمد حسین قمی را خلیفه قرار داده است. 189 الحال صدق و کذبش را نفهمیدم. قرار حرکت او معلوم خواهد شد. چون مراتب لازم بود اظهار جسارت شد. ۴ شوال سنه 1۲79 . یادداشت همین گزارش در تاریخ 3 ذی قعدةالحرام 1۲79 [11 مه 18۶3 ] به حا ج میرزا حسین خان وزیر مختار ایران در اس تان بول فرستاده شده، بدون جمل قبله یه گاها بندگان پناها و با اضافه کردن یک جمله پس از : الحال صدق و کذبش را نفهمیدم می نویسد : بعد از حرکت او معلوم خواهد شد. تا سعی دارید اقامت او را به اسلامبول قرار ندهید و به طرف روم ایلی اش بیندازید . از اسلامبولی ها اندیشه نیست به ج هت این که عقل و شعور دارند. باز خوفی که می رود از آن چهار نفر عجمی است که آنجاست. چند سال این مرد در بغداد بود هیچ دیده نشد که چهار نفر عرب بغدادی به او بگروند هر چه هست از الواط ورشکسته و دزدهای ایر انی است. باری البته پی ش از وقت تدارک محل ی از وکلای عثمانی ببینید که وارد اسلامبول نشود. اشاره ی کنسول به مراودات بهاءالله با مسیحیان و یهودیان [نصارا و یهود] نشان مدارای مذهبی و احترام قاتعا به او دات دیگران است که در آثار بعدی اش مورد ت أکید قرار می گیرد. به خوف جان تعبیر کرده. در هر حال چنین دیداری صورت پذیرفت و نامق پاشا برای خداحافظی از بهاءالله به باغ نجیب پاشا رفت. نﻜ. چنین هم به سند شماره 19. 189 در منابع بهائی به چنین امری ا شاره نیست .

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2