Az Tehran Ta Akka

1۶۲ از طهران تا عکا می توان حدس زد که عدم تمایل بهاءالله به ترک استانبول دلایل گوناگ ون فرهنگی و اجتماعی داشته است . برای بهاءالله استانبول ا ز نظر نزدیکی ب ه خاک ایران و حضور تعداد زیادی ایرانی و محیطی بی شتر شرقی ، مطلوب تر به نظر می رسید. حال آن که ادرنه در نزدیکی مرز اروپایی عثمانی و با جمعیت فراوان بلغاری و یونانی و ، فرهنگ و اجتماعی متفاوت شاید ، برای وی غریب و نامأنوس می نمود. در فرمانی که برای امضای سلطان عثمانی فرستاده شده اشاره گردیده که بهاءالله خود درخواست اعزام به ادرنه نموده است. به احتمال فراوان، میهمانداران بهاءالله در استانبول بر اساس فرم انی که از ابتدا محل اقامت بابیان را پس از بغداد در ب روصه یا ادرنه تعیین کرده بود از او پرسیده بودند که مایل به اقامت در کدام یک از این دو شهر است. بهاءالله ظاهراً ادرنه را ترجیح داده و صورتی از افرادی که مایل بود همراه او باشند تسلیم مقامات عثمانی نموده اس ت. به دنبال این موافقت عالی پاشا صدراعظم عثمانی نام ایه به سلطان عبدالعزیز نگاشت و ضمن اعلام تمایل بهاءالله هب انتقال خود و همراهانش به ادرنه، دستور سلطان را در این زمینه جویا شد. 12 بر خلاف آنچه از نامه ی عالی پاشا به سلطان استنباط می شود اجبار بهاءالله د ر انتخاب یکی از محل دو تبعید نمی تواند به معن ا ی تمایل او به ترک استانبول و فتن ر او به ادرنه باشد . آنچه در تبعید بهاءالله و همراهانش از استانبول به ادرنه حائز اهمیت است تناقض شدید در رفتار دولت عثمانی هنگام ورود و اقامت بابیان ، با هنگام تبعید ای شان از استا نبول است. همانطور که دیدیم رفتار مأموران عثمانی در مسیر سفر بهاءالله از بغداد به استانبول محترمانه بود. همین شیوه ی برخورد هنگام ورود به استانبول و اقامت کوتاه ایشان در آن شهر ادامه داشت. اما با صدور فرمان تبعید به ادرنه این نوع رفتار چ چرخش شمگیری یافت و ب ه خشونت تبدیل شد. سرعت و ناگهانی بودن اجرای تصمیم، و خشونتی که م أ مورین اجرای حکم از خود نشان دادند برای بهاءالله و همراهان رنج آور و تعجب انگیز بود خاص ه آن که این تبعید با ار هاب ی بارکش در ماه دسامبر و در زمستانی که به طور بی سابقه سرد بود رخ داد. 12 نﻜ. به سند شماره ۲0.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2