Az Tehran Ta Akka

در استانبول 1۶3 بهاءالله در لوح سلطان عبدالعزیز که در سال 18۶7 در ادرنه صادر شد به این مطلب اشاره نموده و با تأکید بر این که هیچ گاه خطایی از او و همراهانش سر نزده که سزاوار چنین تبعید و رفتاری باشد شرحی به این مضمون می نویسد: ما با عزت و احترام وارد شهر تو [استانبول] یم اما شد به ذلتی از آن خارج شدیم که هیچ ذلتی در جهان با آن قابل قیاس نیست...کار ما بجایی رسید که دشمنانمان بر حال ما گریستند. 13 بهاءالله به همان مضمون خداوند را به درستی گفتارش شاهد می یرد و گ می نویسد رفتاری که با او شد نه رضای پروردگار بود و نه رضای پیامبر ان او، به او رحم نکردند و رفتاری نمودند که هیچ مسلمانی با مسلمان دیگر و هیچ مؤمنی با یک کافر انجام نمی دهد. 14 شاید بتوان ب ه راحتی نفوذ سفارت ایران را در چنین رفتار غیر انسانی با بهاءالله و همراهانش دخیل دانست. اگر هر دلیل و بهانه ی دیگری وجود داشت می در تبایس فرمان تبعید بابیان از استانبول بیاید ولی در آن فرمان از خطای احتمالی بهاءالله و همراهانش نمی چیزی بینیم. 15 بهاءالله استانبول را با خاطراتی تلخ ترک کرد. در سور یه ملوک رفتار دولتمردان و بزرگان شهر را به اطفالی که با گِل بازی خود را سرگرم می دارند تشبیه کند و یم می نویسد کسی را در این شهر نیافته که مستعد شنیدن پیام او باشد. 16 استانبول را شهری بی نور یه مدین غیر منیره 17 می داند و در لوحی می نویسد تا حال از اهل آن جز تعارفات رسمی معمولی چیزی دیده نشد ...اما گیاهان خشگ و یخ سرد بسیار 13 دخلنا مدینتک به عز مبین و اخرجونا عنها (استانبول) بذلة التی لن تقاس به ذلة فی الارض...و بلغ امرنا الی المقام الذی بکت علینا عیون اعدائنا بهاءالله ، الواح نازله ۴۴، ترجم یه انگلیسی در Summons 215-16. 14 و ما رعوا فینا حق الله و حکمه و لا فیما نزل علی الانبیاء والمرسلین وما رحموا علینا و فعلوا ب نا ما لا فعل مسلم علی مسلم و لامؤمنٍ علی کافرٍ وکان الله علی ما اقول شهید و علیم ب هاءالله، الواح نازله ۴۴ ، Summons 216 15 نﻜ. به سند شماره ۲0. 16 بهاءالله، الواح نازله سوره ی ملوک، ۶۶ ،89-88 ، 201 Summons 17 اشراق خاوری [گردآورنده]، مائده ی آسمانی :8، مؤسسه ی ملی مطبوعات امری، طهران، ۲7 [از این پس: اشراق خاوری، مائده ]

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2