Az Tehran Ta Akka

پیشگفتار 17 سپس سفیر کبیر ایران در عثمانی و برجسته ترین دیپلمات ایرانی آن عهد بو د محسوس است. این نکته بویژه در سطح کارگزاران ایران که از نزدیک شاهد بقا و نفوذ رهبری بابیه جدید بودند اسباب نگرانی می شد. میان در ایه چنین واهم اولیای دولت ایران بکل ی بی پایه نبود زیرا تمایلات انقلابی در میان بابیان چه در داخل ایران و چه در تبعید بغداد بکل ی خامو ش نشده بود و خیال طغیان مجدد ی نظیر شورش 18۵0 - 18۴8 و بویژه برای انتقام از کشتن باب هنوز مشهو . د بود در سوء قصد ناموف سال ق 18۵۲ به ناصرالدین شاه چنین یهصبغ انتقامی روش کاملاا ای پاره ن بود. از پیروان بابیه هنوز از طرح کلی ب راندازی نظام قاجاریه از یکجانب و برکندن دستگاه مجتهدان و فقهای شیعه از جانب دیگر که وجوه مکمل یک انقلاب آخرالزمانی بود بکل ی قطع امید نکرده بودند. م ا ا آنچه که از نظر دولت قاجار مکتوم مانده بود و یا شاید عمداً از پذیرش آن پرهیز داشت همانا تحول داخلی جامع یه بابی در دوران رهبری بهاءالله بود. در سال های بغداد و بویژه پس از بازگشت از کردستان، بهاءالله جداً بر این مسیر کوشا بود که شکل انقلابی نهضت بابیه را چه در بغداد و چه در درون ایران دگرگون سازد و آن را به جانب یک نهضت اصلاح اخلاقی و معنوی سوق دهد. در این زمینه وی مخصوصاً خواهان آن بود که نه تنها راه خشونت و براندازی انقلابی را پایان دهد بلکه با دولت قاجار و بطور کل ی با قدرت سیاسی دولتی چه در ایران و چه در عثمانی (و چه بعدها کشورهای اروپایی) از در مسالمت و سازش و آشتی درآید. علی رغم پیام های متعدد هاءالله ی که ب در دوران بغداد و سپس در ایام تبعید در ادرنه و عکا فرستاد و به روشنی چن ین تحولی را گوشزد کرد ، دولت قاجاریه به هیچ عنوان این مقصود را مقر ون به حقیقت و نگارند یه آن را صادق در سخن خود نمی شناخت. گویی که آن ساچمه ها که از یه طپانچ بابیان در سوء قصد 18۵۲ / 1۲۶8 بدن ناصرالدین شاه را خراشیده بود کماکان او را به بابیه بدبین و پیام رهبری آن را فاقد هر حقیقتی می پن . داشت 10 نکته سوم آن که ، ورای این سوء ظن ژرف و آشتی ناپذیر یه در مخیل شاه و وزراء و مأمورین او یهجنب ، دیگری معطوف به بهره وری مالی و خصوصی در رفتار مأمورین وزارت خارجه ایران بود که به روشنی، چنانکه مدارک بخش بغداد و سپس مدارک 10 بنگرید به بخش ناصرالدین شاه و بهائیان در این کتاب.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2