Az Tehran Ta Akka
۲۴8 از طهران تا عکا از جانب مشارالیه دست به کاری بوده باشد بالفور 39 مشارالیه را نیز ملاقات کرده بعد از بگو بشنو زیاد قرار بر این شد تحریرات رسمی ه از جانب داخلیه به عهده ی مأمور ضبطیه 40 نویسند که حاجی محمود را تسلیم کارپردازخانه نمایند و به مقام خارجه نیز علم و خبری نوشته اطلاع بدهند . حکم اش را نوشته اند هنوز فرصت نشده به مهر مشارالیه برسانند. هکذا در با ب بابی ها در بودن فدوی کاتب طلبیده امر کردند ک ه به جناب اسماعیل پاشا مفتش عموم اقالیم و به قائم مقام منصوره و آنهایی که در مص ر هستند به مأمور ضبطیه حکم نوشته شود هر چند نفری که از این گروه مکروه در این صفحات هستند به اطلاع کسان کارپردازخانه بدون استثنا اگر در دست آن یهر ها تذک عثمانی هم بوده باشد گرفته تسلیم کارپردازخانه نمایند که از این صفحات نفی و تبعید گردند. انشاءالله تعالی امیدوارم که دو حکم را در این دو روزه گرفته مقتضای آنها را مجرا دارم ولی نمی [با] دانم یحس سید ن کاشی داماد حاجی ابوالقاسم که تذک ره انگلیس دارد چه باید کرد. در حین ملاقات با راغب پاشا اظهار داشتند که یک نفر از خوانین ایران از طایفه فراری ی ها از سمت بهرود به مصر آمده خواهش کرده بود در مسافرخانه منزل بدهیم من قبول نکردم . بعد مشخ د قلی م ص شد که مح خان شاطر باشی علیه ما علیه است. شب بعد از افطار به بنده منزل آمد از خودش جویا شدم که برای چه مطلب به اینجا آمده گفت از لطفعلی خان بقدر چهارصد تومان طلب دارم و من هم پریشان شده ام برای تحصیل طلب خود به اسلامبول خواهم رفت. [گفتم] اولاا لطفعلی خان پدر زن شما است و ثانیاً احوال مومی الیه به همه کس معلوم است که به خرج یومی ه محتاج است. بعد از خارج شنیدم که دو جلد قرآن و یک دو قبضه شمشیر آورده می خواهد به خدیو مصر پیشکش داده باز بنای گدائی بگذارد و شنیده بودم که دست مومی الیه کج است 41 ولی به این درجه نمی دانستم. دیروز که عبارت از روز یکشنبه باشد به دک ان بقال رفته که ب عضی خورده وات بگیرد دو قالب صابون مرد فلا ح را دزدیده در جیب خود گذارده است. صاحب صابون ابداً به روی خود نیاورده پی اش می افتد تا اینکه دم قراول می رسد 39 فوراً. 40 کلانتری، دادسرا. 41 اصطلاحی است: فلان کس رشوه می گیرد.
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2