Az Tehran Ta Akka

۲۶ از طهران تا عکا مخالفان دولت را در داخل و خارج سرکوب کن د. این تحول جدید نه تنها دگراندی شان داخلی را به وحشت انداخت بلکه شاید تبعیدیان برون مرزی نظیر بهاءالله و ا صحاب او را نیز گرفتار مسائل تازه ساخت. بی دلیل نیست که تبعید بهاءالله از بغداد در سال 18۶3 هم زمان با این حوادث در ایران واقع شده است. این فرصت تازه و نابی بود تا خطر بهاءالله و همراهان او ر ا برطرف کرده و با دور کردن ایش ان از بغداد راه مراوده و تماس آنان را با اخل د بابیه ایران بکلی ببندند. پس از برداشت دو جریان مخالف داخلی یعنی فراموش و خانه سپس میرزا آقا خان نوری نوبت به رهبری تبعیدی بابیه رسیده بود که از ه م جواری با ایران دور شده و ا گر امکان سرکوب و کشتار ایشان نیست حد اقل به سرزمین د ورتری تبعید شوند. حال باید پرسید که چرا امکان قلع و قمع کامل رهبری تبعیدی بابیه بنا بر نظر وزیر امورخارجه ایران که در اسناد 1 تا 3 کتاب حاضر منعکس است و پیشنهاد صریح میرزا بزرگ کارگزار بغداد بر این مبنی که از عمادالدوله ( از ،) دولتشاه ب مقر ان دستگاه ناصری و حاکم مطلق العنان دولت در غرب ایران ، خواسته شود با فرستادن سوارانی بابیان را یکجا قلع و قمع کند یا به ایران ببرد ممکن نبود. عمادالدوله یه عریض ر د خود به ناصرالدین شاه [ این هفت یه سند شمار کتاب] امکان ربودن بهاءالله و پ یروان او از بغدا د و آوردن ایشان به خاک ایران عملاا ناممکن و در صورت امکان نیز بس ستدان می خطرناک . اقدام به چنین توطئ ایه سوای هر چیز روابط دولت ایران را با دولت عثمانی گرفتار تنش می ساخت زیرا این آدم ربایی وسیع عملاا به معنی تج اوز به خاک دولت همجوار ایران تلق گردید. ی می بعلاوه بعید نیست که دولت عثمانی حضور رهبری بابیان را در مجاورت مرزهای ایران فرصت پرارزشی برای قدرت نمایی به همسایه و در صورت لزوم نشان د دن ا ضرب شست ی به مقامات ایران می شمرد. این امر بویژه هنگامی قاطعی شتری ت بی یافت ی بابیه که ایرانی در تبعید – از جمله بهاءالله و عائله اش – از روی اضطرار ابعیتت ایران را ترک کرده و تابعیت عثمانی را پذیرفتند. این تغییر تابعیت ن ه تنها سیطر یه کارگزاران ایران به اتباع ایرانی را به نحو روشنی کاهش داد بلکه دست دولت ا ن یرا را از بازپس ستاندن اتباع سابق خویش کوتاه کرد. اگر چه تبعید عناصر ناخو یه است

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2