Az Tehran Ta Akka
بازرگانان بهائی مصر و کارپرداز ایران ۲83 و هذیاناتی که گفته بود و سوای از قواص های 122 کارپردازخانه قواص هایی که از جانب حکومت مصریه فرستاده بودند در اول مجلس آمده در حضور جمیع تجار شکایت خودشان را بیان کردند. صورت هذیانات عربی العبارة مومی الیه جوف عری ضه است. سؤال و جوابی که اول مجلس از او کردند حضرات تجار پرسیدند که شما چرا به ادرنه رفتید. گفت جویای حق بودم. گفتند چه دیدی؟ گفت شخصی را دیدم و خدمت ایشان مشرف شدم که در شرق و غرب عالم مثل او ذات مبارک پیدا نخواهد شد. چون میرزا حیدرعلی نایب وحی را جداگان ه در اطاق علیحده به کند گذارده بودند این مرد شقی به قو اص ها پنج لیره وعده داده بود که او را پهلوی میرزا حیدرعلی به کنده بگذارند. [قو اص ها] گفته بودند ما از خان می ترسیم ب ما این ه گونه حکم کرد که جداگانه بگذارید. [و آن ها] از ین اطاق به اطاق دیگر به همد یگ ر اشعار مناسب حال به آواز بلند خوانده به همدیگر می گفتند که قربان محبتت گردم. و اگر این مرد شقی به چند نفر لات و لوت خرجی نمی داد و اعانه نمی کرد از کجا این مردمان گرسنه و برهنه در خطه ی مصری ه قوام گر فته با زور مردم را به دین باطله ی خودشان دعوت می کرد ند. آیا همه این ها دلیل بر بابی گری آن مرد ناپاک نخواهد شد. چرا باید خواهند که زحمات فدوی را به هدر داده باشند. از خدا و رسول خدا شرم نمایند. هزار مرتبه فدوی این مسئله را گفته ام که این مردمان ناپاک در راه دی ن و مذهب باطله جان نثاری می کنند چرا باید ماها از کشته شدن خودمان در راه دولت و دین و مذهب و آیین حقه ی خودمان احتیاط نماییم. هر کس که از راه غرض مردم ناپاک را اغوا می دهد خداوند عالم او را بجزای خود رساند. و اگر فدوی به قدر ایهذر خلاف عرض کرد اه م لعنت خدا و رسول ب ه من باد. زیاده چه جسارت ورزد. امر کم الاشرف الاعلی مطاع است. فی ۲7 شهر جمادی الاولی 1۲8۵ محل مهر عبده الراجی محمد . حسن 122 نگاهبانان، محافظان.
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2