Az Tehran Ta Akka
نامه های بهاءالله به گوبینو ۲93 عکا به قلعه ی آن شهر، از کوچه های تنگ و خ اک آلود مجسم کرد. مردم شهر که منتظر گروهی جانیان و مجرمین خطرناک بودند باحیرت و تعجب مردان و زنانی از پیر و جوان و کودکانی کوچک و بزرگ می دیدند که با لباس ها ی نامتعارف عج می همراه سربازان به قلعه ی نظامی برده می شدند. قلعه ی عکا محل نیمه ویران با ایه اطاق هایی کثیف و آلوده با انواع حشرات و مگس بوی تعفن بود. شرحی که بهاءالله و برخی همراهان او از روزهای اولیه ی اقامت در زندان نوشته اند از خشونت م أ موران زندان، از عدم دسترسی به آب و غذا و حتی عدم اجازه برای رفتن بازار برای خرید گفتگو می کند. در اول ورود جز به آبی ش ور و گرم، در منبعی فلزی در صحن قلعه، به آب دیگری دسترسی نداشتند. همگان جز چند نفر بیمار شدند و پس از چند روزی سه تن از تب و اسهال درگذشتند. 8 بهاءالله در لوح رئیس که – ظاهراً در اوایل ورود به زندان عکا نگاشته شده - خطاب به ا پاش عالی شرحی موثر از وضع بد زندانیان آورده و زبان و قلم خود را از بیان آنچه بر سر او و زنان و اطفال بیگناه آمده قاصر می داند. با این حال می نویسد این بلای را ا چون در راه محبوبش رخ داده از هر شهدی شیرین تر می . یابد 9 با ورود زندانیان به قلعه ی عکا به دستور حاکم شهر متن فرمان سلطان عثمان ی در مسجد جامع شهر خوانده شد تا مردم از تصمیم سلطان آگاهی یافته و از معاشرت و معامله با زندانیان بپرهیزند. 10 پس از دوسال به تدریج در وضع بابیان رفاهی حاصل شد و حکومت محل و ی مردم که از آغاز به آنان به صورت جنایتکاران خطرناکی می نگر یستند دریاف تند که این گروه با دیگر زندانیان ق یلعه عکا تفاوت فراوان دارند. لذا حاکم مواف عکا قت کرد که بابیان از زندان قلع ه به خان ی عکا ایه در آن شهر نقل مکان کنند . پس از نه سال اقامت در داخل دیوار ،عکا شهر یه باغی توسط عباس افندی [عبدالبهاء] در ح اشیه شهر اجاره شد و بهاءالله به آنجا نقل مکان کرد. 8 Shoghi Effendi GPB 187; 37۶ قرن بدیع 9 بهاءالله، الواح نازله ۴7- ۲۴۵ ؛ 73. - 172 Summons . 10 Shoghi Effendi GPB 186; 37۴ قرن بدیع
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2