Az Tehran Ta Akka

نامه های بهاءالله به گوبینو ۲97 نامه نگرانی خود را از این که ممکن است کتاب وی موجب جلب توجه به باب و یان یه سرچشم این همه آزار و سرکوب ایشان باشد بیان می دارد. 18 باید در نظر داشت که بهاءالله تا پیش از تبعید مجد د از ادرنه به ا عک از هیچ دولتی تقاضای حمایت و همراهی نکرد ایه . نام که برای دادخواهی پس از آگا ی ه از سرنوشت خود به نمایندگان کنسولی دول خارجی در ادرنه نگاشت 19 و مکاتبات او با گوبینو حکایت از خطر شدیدی می ک ند که وی برای حیات و بقای این نهضت احساس می کرد. در این احساس دیگران نیز شریک بودند و اطمینان داشتند که این زندان ابد و ممنوع بودن از معاشرت و ملاقا ت با دیگران موجب اضمحلال و نابودی آیینی که بهاءالله رهبری آن را داشت خواهد شد. 20 هفت نام ایه که در این بخش می آید در مجموع گویای کوشش بهاءالله بر ی ا ایجاد تغییری در وضعیت بابیان ، و آنطور که خود تأکید دارد برای رهایی گروهی زن و اطفال از زندان پر مشق تی است که به خاطر او متحم ل شده بودند. وی خود را یه آماد شهادت و هر سختی می داند و از آن نمی هراسد ولی فحوای نامه ها نشان می دهد که حاضر نیست دست بسته تسلیم قضا و قدر و توطئ یه دو دولت ایران و عثمانی شود. لذا از گوبینو می خواهد تا با توس ل به امپراطور و دولت فرا ن سه بابیان را از زندان عکا خلاصی بخشند و لااقل به جایی دیگر بفرستند. گوبینو ب ا امکانات محدود خود موف ق به کمکی در این زمینه ن شد و کوشش های سفیر اطریش نیز به جایی نرسید ولی شاید بتوان حدس زد این اقدامات در بهبود نسبی وضع آنان پس از دو سال اقامت در قلعه ی ع کا بی تأثیر نبوده است. 18 Correspondance 336-7; Momen BBR 209. 19 نﻜ. به بخش ادرنه سند شماره ی ۲۶. 20 نﻜ. به 186 GPB Shoghi Effendi ؛ قرن بدیع ، 37۴ . دادخواهی های بهاءالله را شاید بتوان با پناه بردن زردشت به دربار ویشتاسپ برای خلاصی از دست دشمنانش و یا پناه آوردن مسلمانان به امر پیامبر اسلام به پادشاه حبشه و نام یه پیامبر به او شبیه دانست که در هر سه مو در رد حس ای مرحله اس از تاریخ بیم نابودی نهضت آنان می رفته است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2