Az Tehran Ta Akka

300 از طهران تا عکا معاشرت ننمودم. بعد از چهار ماه حکم صادر که به ادرنه بروید. سبب و علت را جویا شدیم. بعضی مصالح ذکر نمودند. ول کن معلوم شد که مقصود باطنی ه اجرا ی خواهش سفیر ایران است. و این عبد اطاعت نمود، آمدیم به ادرنه. پنج سنه می شود د ر ادرنه ساکنیم و نفسی نیست که از این عبد و یا بستگان این عبد شکایت نماید. از قنسول ها که در این ارضساکنند استفسار شود و معلوم می شود صدق این . عبد باری مع ذلک سفیر ایران به این قدرها قناعت ننمود و راضی نشد و هر یوم به امری متمسک شد و خدمت اولیای دولت عثمانیه شکایت نمود. آنچه گفت و خواست پذیرفته و می پذیرند و امر به مقامی منجر شد که چهار نفر از تبع دولت یه را عثمانیه در منصوری یه مصر قنسولس ایران 26 بلاجرم گرفته و هر قدر فریاد نمودند که ما تبع یه عثمانیه هستیم ابداً اعتنا ننمودند، بلکه تذکره ی ایشان را گرفته پاره نمو ده و آن نفوس را هم گرفته با سلاسل و اغلال 27 نفی نمودند. حاجی ابوالقاسم نامی که از مشاهیر تجار بوده است در آنجا، به مجر که د این 28 به دیدن این عبد در ادرنه آمد بعد از مراجعت به منصوریه قنسلوس عجم در صدد او فتاده مِن غیر جرم 29 و گناه او را گرفته و آنچه داشته ضبط نموده و در خان او ری یه خته و دختر او را از خانه کشیدند و به کوچه و بازار بردند و ابداً دولت ا عثمانیه عتنا ننمود. 30 و این معلوم ا ست که دولت عثمانیه نظر به دوستی و یا امور دیگر آنچه سفیر ایران بگوید مسلماً م جری و م مضی 31 داشته و می دارند و ابداً از خواهش و رضای او نمی گذرند، و هیچ معلوم نیست که سبب و دلیل چیست. و چون سرکار از جمیع امور ایران مطلعند استدعا چنانست که عریض یه این عبد ر ا به پای یه سریر سل طان زمان برسانند که شاید عنایتی شود که سبب اطمینان قلوب جمعی گردد و کل د ر مهد امن 26 کنسول ایران. 27 در غل و زنجیر. 28 به این خاطر که... 29 بدون گناه. 30 برای تفصیل این واقعه نﻜ. به فصل پنجم بازرگانان بهائی و کنسول ایران در قاهره . 31 اجرا شده، جایز و قابل اجرا .