Az Tehran Ta Akka
30۴ از طهران تا عکا 54 هوالله تعالی شأنه عرض این بنده در خدمت حضرت وزیر اعظم و سفیر افخم اکرم دام اقباله آنکه امور این بنده به قسمی واقع شده که قلم و لسان و تحریر و بیان از ذکر آن قاصر است. مجمل آن که مدت شش سنه ادرنه حسب الامر دولت علیه عثمانیه ساکن بودیم و ابداً از این عبد و متعلقان خلاف اصول ظاهر نشده، چنانچه جمیع اهل ادرنه شاهد و گواهند. مع ذلکسه ماه قبل بغتةا مامورین دولت عثمانیه دور خانه را گرفتند و آنچه از متعل قان 44 این عبد که در بازار دک ان داشتند جمیع را گرفته به در خانه حکومت بردند. بعد آدمی از حکومت آمد اخبار کرد که حسب الامر پادشاهی باید شما با عی ال و اطفال به گلیپولی ی برو د. دیگر به هیچ وجه فرصت ندادند. جمیع اسباب متع لقان تحت حکم ضابطان لشکر به قیمت بسیار کم فروختند و آن قدر فرصت ندادند که پول آن گرفته شود. بعد این بنده را با هفتاد نفر از زن و مرد و اطف ال به گ ولی پلی کوچک آوردند. بعد از ورود مأموری مخصوص، عمر افندی بین باشی، 45 با پنج چاوش 46 از استانبول وارد شدند حکمی بیرون آوردند که حسب الامر شش نفر به عکا باید بروند و پنج نفر به قبرس، و من به باقی رجوع ندارم خود مختارند. و بعد معلوم شد که تدبیر کرده بود؛ زیرا پول واپور را از همه گرفت و کل را به ک عکا ه بد آب و هواترین روی زمین است آورد، الا چهار نفر را که به قلع ایهخراب یه یه در جزیر قبرس بردند. به مجر د ورود در عکا جمیع را در سربازخانه خرابه حبس کردند، حتی زن ها را و اطفال شش ماهه را و ابواب 47 دخول و خروج را بالمره 48 بستند. حال پنجاه روز است که در عکا در سربازخان ایهخراب یه محبوسیم و جمیع از بدی هوا ناخوش شده به ناخوشی های صعب 49 به قسمی که در دو روز سه نفر مردند، بی طبیب و غذا و 44 وابستگان. 45 از القاب نظامی عثمانی: سرکرده ی هزار نفر. 46 آن که پیشاپیش قافله یا لشکر یا گروهی حرکت کند. 47 درهای 48 بکلی، تماماً. 49 سخت، مشکل.
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2