Az Tehran Ta Akka

ناصرالدین شاه و نهضت بهائی - بابی 31۵ اینگونه اسناد باید بسیار بیش از آن که ما بدان دسترسی یافت اشد. م ب ایه اما همین اسناد کم، گستره ی وسیعی از دل مشغولی های ناصرالدین شاه را در رابطه با آیین جدید نشان می دهد. از فرمانی که در نخستین ماه های سلطنتش در مورد سرکوبی بابیان معدود پناه گرفته در قعه ب ی شیخ طبرسی نوشته، تا دستور دستگیری د انشمند بهائی آقا محمد قا نی ک ی ه نشان از پی گیری دقیق او از وضع بهائیان دارد؛ و دغدغه ی او در مورد وسعت بهائی آزاری های ملایان، و مزاحمت های ناشی از آن برای دولت؛ و یا بحران سیاسی بین ایران و روسیه تزاری به خاطر محکومیت م ایهشیع تعصب در عشق آباد روسیه که در روز روشن یک بهائی را به قتل آورد. در همان حال آنطور که از پاسخ او در حاشیه ی نامه ظل السلطان فرزندش ه ک - حاکم اصفهان و جنوب ایران بود بر می – آید وی به اجحاف و ظلمی که در لباس بابی ستیزی به ملت ایران روا می شد آگاه بود و به می خوبی دانست این مبار زه، که محرکین اصلی آن مجتهدی ن و ملایان، و مجریان آن مریدان گوش به فرمان آنان ب ودند، سوای سائقه ی مذهبی، عامل دیگری نیز دارد و آن منافع شخصی و احراز قدرت در هر محل و یا غارت اموال مردمی بیگناه به نام بابیگری است. به همین جهت ضمن این که دست ظل السلطان را در سرکوب بابیان باز می گذارد ، سفارش می کند که فقط بابیان را مشمول این مجازات گرداند و به این بهانه به جان دیگران و تصاحب اموال آنان نیفتد. اما آنچه در میان این اسناد قابل تأم ل است، دودلی و تردید او در مورد بهائیان و دستور او مبنی بر احضار بقول خودش بابیان سرشناس و شخصی از علماء برای تحقیق در اعتقادات و عقاید پیروان این آیین است که در یادداشت یماره سند ش ۶۲ به بحث در آن پرداخته ایم. این که اگر ناصرالدین شاه و یا صدر اعظم های او سیاست ملایمت آمیزی ب ا بابیان و بهائیان در پیش می گرفتند و به ملایان کمتر پر و بال می دادند امروز وضع ایرا ن چگونه می بود پرسشی است که بارها مطرح شده و در اینجا فرصت بحث در آن نیست. اما نباید فراموش کرد سلسله ی قاجار مشروعیت و دوام سلطنت مطلقه ی صد و سی ساله خود را بر ایران فقط می توانست با اتکاء به حمایت های طبقه ی روحانی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2