Az Tehran Ta Akka

ناصرالدین شاه و نهضت بهائی - بابی 391 اما از نظر سران بهائی این کشتار بسیار مهم بود. بهاءالله در لوحی در فجایع یزد و بی پناهی بهائیان در کشور ایران شرح مؤثری نگاشته 142 و در نامه ی عبدالبهاء به براون که در ی صفحه 38۲ به آن اشاره شد از جمله آمده است: باری به مجرد وصول این خبر به اصفهان چون شخصی از خواص محرمان ظل السلطان نیز متهم و گرفتار شده بود 143 شاهزاده ی آزاده محض تحصیل برائت ذمت 144 خویش از این فساد و ستر سیئات 145 اعمال، مصلحت چنان دید که ظلم و ستمی عظیم بدون جرمی بر این طائفه وارد آرد. لهذا مخابره با جلال الدوله نموده در شهر یزد و دهات به تعرض شدید برخاست و ظلم و ستمی روا داشت که در تاریخ عالم شبه و مثلش وقوع نیافته. از جمله هفت نفر نفوس که کل ناس 146 شهادت به پاکی و آزادگی و فضل و کمالشان می دادند و بهان ز ج ایه بابی بودنشان ندانستند در مدت حیات خاطر موری را نیازردند آن اشخاص را در پیشگاه حکومت در حضور معدودی جهال مانند حنا و قیافا 147 که خود را علما می شمردند با غل و زنجیر و تیغ و شمشیر حاضر ساختند و تکلیف تبری از این طائفه نمودند. چون نپذیرفتند بلکه اقرار و اعتراف نمودند آن مظلومان را هر یک در گذرگاهی از عموم سربریدند و بدار زدند و بعد جسدشان را در کوچه و بازار با طناب کشیدند و نهایت پاره پاره و ریزه ریزه کردند و به آتش سوختند، و نفوسی چند را بکلی غائب نمودند و معلوم نیست که چه بلایی بر سر آن ها آوردند و بقدر هزار نفر از شهر یزد سر به صحرا و بیابان نهادند و بعضی از شدت عطش 142 برای متن کامل نﻜ. اشراق خاوری، عبدالحمید. [گردآورنده]، مائده ی آسمانی :۴ ، مؤسسه ی ملی مطبوعات امری 1۲9 بدیع [ 1973 ،] ۵3- 1۲۴ . 143 منظور حاج محمد علی محلاتی موسوم به حاج سیاح محلاتی است. 144 رهایی از اتهام. 145 پوشاندن گناهان. 146 همه ی مردم. 147 پس از خیانت یهودا و دستگیری مسیح او را به خانه ی قیافا Caiaphas کاهن اعظم یهودی بردند و در آنجا او را دشنام و آزار دادند. اشاره ی عبدالبهاء به حضور چند تن از علماء یزد در منزل جلال الدوله حاکم یزد برای تبری دادن بهائیان و گرفتن فتوای قتل آنان است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2