Az Tehran Ta Akka

پیوست ها ۴11 داشت که فرستنده از بزرگ زادگان است. مت ن نامه شامل لغات فراوان عربی و سبک آن معرف آثار بابیان بود. قاصد نامه اظهار داشت که این نامه از باب [بهاءالله] رهبر ب ابیان است که حالیه در عک ا زندانی می باشد. در این نامه، باب شاه را با لحنی محترمانه و در عین حال با شجاعت و محکم مورد خطاب قرار داده و نو شته بود که وی رهبر دیانتی نوین و تنها دین حقیقی است و از شاه می خواست که اجازه دهد وی به ایران بیاید و در حضور جمعی از علما ی اسلام حقیقت و برتری اعتقادات و ادعاهای خود را به ثبوت رساند. به مجرد این که شاه از مضمون نامه آگاه شد دستور داد قاصد را به دست شکن گران هج بسپارند. از او خواستند باب را لعن کند و او به طور مداوم از این کار سر باز زد. می خواستند نام کسانی را که درطول راه یا درطهران با آنها تماس داشته فاش سازد ولی او نامی بر زبان نیاورد و در زیر شکنجه شجاعت فراوان و اراد یه آهنینی از خود نشان داد. دکتر طولوزان طبیب که در اردو بود از شاه درخواست کرد تا رأفت و ملایمت نشان دهد و چنین دلیل آورد که شکنجه عملی وحشیانه است و سالیان درازی است کشورهای متمدن آن را بکار نمی گیرند، سوای آن که شکنجه در مورد مردمی که زیر نفوذ و جاذب یه دیانتی هستند تاثیری ندارد، و در آخر به شاه گفت که قاصد حتی مسلح هم ن بوده است. این نصایح موثر واقع نشد و روز بعد سر قاصد بخت برگشته را از تن جدا کردند. 5 ارتباط این واقعه با برنامه های مخفیان یهفرق یه بابی محرز است. شاه تصور می کرد به دنبال سوء قصد افراد این فرقه به جان او و کشتا ر وحشیان ایه که در سال 18۵۴ از پیروان آن شد این فرقه نابود گشت. اما این واقعه نمایانگر روحی یه بسیار محک م رهبر این فرقه و تابعان اوست. یه سلسل بی مشروعی ت قاجار و دولت ایران به نقط ایه رسیده اند که هر آن می توان مهم یه واقع ی را انتظار داشت. مخصوصاً ازدیا د فقر در میان مردم و کمبود تولید در روستاها نتیج یه یه سوء ادار کشور توس ط تشکیلات کنونی است. بابیان از این وضع ناگوار آگاهی دارند و تعج ب آور نیست اگر هر واقع که ایه موانع سر راه ایشان را رفع نماید گرامی دارند. گروه بزرگی از مردم ایران و کارمندان از هر بقه ط 5 چنانچه در یادداشت سپهسالار اعظم دیدیم، سر او را با پتک خرد کردند،منابع بهائ ی نیز بر همین امر تأکید دارند .