Az Tehran Ta Akka

۴1۲ از طهران تا عکا پشتیبان ایشان هستند و حتی در میان اطرافیان شاه و وزراء نیز به اطمینان افراد بابی یافت می شوند. 3- ی نامه دکتر کرومیک به یک کشیش میسیونر مسیحی ساکن ارومیه 6 داستان پیدا شدن مجدد بابیان در ط هران و سوء قصد [دوباره] به جان شاه که چندی پیش در طهران شایع شد تا حدی درست است. داستان را سلیمان خان که آن زمان در طهران زندگی می کرد به من گفت و چند تن دیگر هم آن را تأیید کردند. شاه روزی هنگام اسب سواری مردی را از فاصله ی دور ملاحظه کرد که با دقت او ر ا نگاه می کرد. فور اً دستور داد او را نزدش بیاورند. هنگامی که آوردندش شاه به او گفت من چندی است متوجه هستم که هر وقت به سواری می روم تو دنبالم می آیی. از آنجا که یکی از نوکرها ی من نیستی باید به احتمال زیاد یک بابی باشی. مرد بدون معطلی پاسخ داد که او باب ی است و ادامه داد که دارای نام ایه برای شاه است و منتظر فرصت مناسبی بوده تا آن را به دست خود شاه برساند، و سپس اضافه کرد که نامه از طرف رئیس بابیان است که در حال حاضر هفتاد هزار بابی از او اطاعت می کنند. شاه نامه را از او دریافت کرد و ملاحظه نمود که در آن از او درخواست گردیده که با فرقه ی بابی در ایران به مانند مسیحیان و دیگر مذاهب رفتار گردد. هم چنین ابراز گردیده که آنان صلح آمی ز و قانون مدار رف تار خواهند کرد و اگر شاه کوچکترین تردیدی در حقیقت دین بابی داشته باشد جلس با ایه 6 این گزارش از کتاب ادوارد براون بنام موادی برای مطالعات دین بابی ترجمه شده است: Browne Materials 262-64. . براون می نویسد که این سند را، همراه با س ند دیگری در مورد دیدار دکتر کرومیک Dr. Cromick ب ا باب در زندان تبریز، شخصی بنام W.A. Shedd در میان اسناد پدرش دکتر شِد Shedd Dr. یافته و چون نمی دانسته با آن چه کند لذا آن را برای براون فرستاده است. دکتر کرومیک طبیب انگلیسی مورد احترامی در تبریز بود. پس ا ز محاکمه ی باب که وی را برای مجازات شلاق زدند ضربه ی شدید شلاق، به سهو یا به عمد، بر صورت او خورد و زخم عمیقی ایجاد کرد. دکتر کرومیک خاطرات خود را دیدار و گفتگوی با باب در رابطه با معالجه جراحت ی صورت باب در زندان تبریز نگاشته و آن را همراه با سند حاضر به ت قاضای بنیامین لاباری Rev. Benjamin Labaree کشیش میسیونر آمریکا یی در ارومیه نوشته به او می دهد. براون می نویسد لاباری و دکتر شِد که این اسناد در اوراق او یافت شده در ارو می ه همکار بوده اند و تاریخ سند احتمالا 18۶9 است زیرا دکتر لاباری در آن سال مدتی در تب ریز بوده اس ت.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2