Az Tehran Ta Akka

۴۲۶ از طهران تا عکا دیدار بهاءالله به ادرنه رفت. مد تی در استانبول سکنی گزید و سپس از سوی بهاءالله مأمور سفر به مصر و تبلیغ آیین بهائی گردید. همانطور که در اسناد فصل مصر دیدیم با ت یه وطئ کنسول ایران میرزا محمد حسن خان خوئی از مصر به سودان تبعید شد . پس از سا لها اقامت در تبعید سودان بار دیگر به نزد بهاءالله در عک ا بازگشت و این بار بهاءالله او را مأمور تبلیغ آیین بهائی در سراسر ایران و قفقاز و ترکمنستان نمود. در سنین پیری از سوی عبدالبهاء ، که آن زمان رهبری بهائیان را برعهده داشت ، به حیفا فرا خوانده شد و تا پ ایان عمر در آنجا ساکن بود. در سال 191۲ هنگام اقامت در حیفا، حاجی میرزا حیدرعلی اصفهانی که درسنی ن ه شتاد سالگی بود خاطرات زندگانی خود را با عنوان بهجت الصدور به رشت یه تحریر کشید. در اینجا خلاص ایه از خاطرات او - تا آنجا که مربوط به اقامت مصر و تبعیدش به سودان می - شود بر اساس شرحی که نگاشته ارائه می گردد. * در سفر از استانبول به مصر حاجی میرزا حیدر علی در کشتی بخاری با حاجی ج عفر تبریزی همراه بود ولی قرار گذارده بودند روی حکمت با هم آشنایی ندهند. حاجی در خاطرات خود می نویسد پیش از سفرش، ایرانیان استانبول به دوستانشان در مصر خبر داده بودند که پیغمبر بابی ها، یا امام بابی ها یا جبرئیل یا کاتب وحی ا ی شان به مصر خواهد آمد. در ابتدای ورود به مصر حاجی با اعتراض برخی از مردم که چرا از دین ایه خارج شد د روبرو گردی د. به تدریج توانست با ملاطفت و مهربانی دوستی ایشان را جلب نماید و به آنان معلوم دارد که چنین نیست. از آن پس، آنطور که در خاطرات خود آورده، توانست با تج ار معروف و معتبر ایرانی از جمله حاجی میرزا جواد شیرازی، که باب را در شیراز دیده و مجذوب او شده بود، حاجی میرزا محم د رفیع و حاج محم د حسن کازرونی، و دیگران معاشرت نماید. به نوشته ی اصفهانی نفر اخیر به دین بهائی ایمان آورد ولی ایمان خود را پنهان اشت. دمی از جمله افرادی که با حاجی میرزا حیدر علی ملاقات کردند حاجی ابوالقاسم شیرازی بود که در اسناد این مجموعه از او نام رفته. وی از تجار بزرگ صاحب ثروت و عزت ساکن منصوریه مصر بود و در کاروانسرایی در کمال قناعت و امساک زندگی می کرد. حاجی ابوالقاسم قبلا توس ط سید حسین کاشی با دین بهائی آشنا شده بود. چون خبر ورود حاجی میرزا حیدر علی را شنید پنهانی چندین بار از او ملاقات کرد و در هفتاد سالگی چنان شیفت یه تعالیم بهائی شد که یه پرد ستر و حجاب را درید و

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2