Az Tehran Ta Akka

۴۲ از طهران تا عکا بلغارستان و هم چنین سیل مهاجرین فراری از ولایت های سابق عثمانی به این نگرانی ها دامن می زد. بهاءالله در عکّا یهضرب ناشی از تبعید دوباره بهاءالله به سرزمینی دیگر و از دیدگاه او حتی مهجورتر و ناسازگارتر از ادرنه، در مکاتبات او با آرتور ژوزف گوبینو، وزیر مختار ابق س فرانسه در طهران بخوبی محسوس است. 20 نامه های مذکور که در روزهای پایانی اقامت در ادرنه و ماه های نخستین گرفتا ری در محبس عکا نگاشته شده در وهل یه اول شکایت از رفتار دولت عثمانی و بویژه گرفتاری در قلع یه عکاست. به اءالله مکرراً تأکید می کند که از وی و نزدیکانش در سراسر دوران اقامت شان در ولایات عثمان ی اعم از بغداد یا ادرنه به هیچ عنوان امر خلافی صادر نشده و هیچگ اه گرفتاری ب ا دولت یا مردم نداشته اند. وی سبب اصلی مصایب خود را همانا دشمنی میرزا حسین خان مشیرالدوله می داند زیرا چنانکه بارها متذکر شده است هیچ اتهام قانونی بر او و همراهانش وارد نبوده است. صدای او در این نامه ها صدای پیامبر رنج ایست دیده که خواهان حقو ق انسانی و آزادی از قید اسارت خویش و همراهانش است. اگر چه بارها تأکید می کند که از مرگ و شهادت ابایی ندارد ولی در عین حال مصمم است که راهی برای آسایش از محبسعثمانی بیابد. وی از گوبینو می خواهد که ب ا استمداد از امپراطور فرانسه، ناپلئون سوم، برای آزادی او بکوشد. اگرچه هیچ کجا نامی ا ز لویی ناپلئون نیامده است ولی امپراطور فرانسه همه جا با احترام و ستایش کامل یاد شده است. اشارات چندی در این مکاتبات حاکی از آنست که وی امید داشته با کوشش دولت فرانسه از قید قشل یه عکا رهایی پذیرد و یا حتی بتواند از مایت و ح کمک فرانسه بهره مند شود، گرچه هیچگاه علناً چنین درخواستی نکرده است. چنانکه گوبینو خود به سفیر اطریش در استانبول بارون پروکِش تناس - Baron Prokesch-Osten متذکر شده است وی پس از آنکه خبر تبعید ناگهانی بهاءالله را در یه نشری Courier d’Orient ( پیک شرق ) خوانده است به بهاءالله در ادرنه نام ایه 20 بنگرید به فصل ششم.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2