Az Tehran Ta Akka

۶۲ از طهران تا عکا تغییر تابعی شگفت ( ت دادند. آن که بسیاری از آن مؤمنین شبه ناسیونا لیست که به بهائیان تهمت بی وطنی می زدند این روزها خود از روی اضطرار و یا با میل و ولع بعیتات همان سرزمین های غربی را پذیرفته اند که روزی بهائیان را بخاطر مهاجرت بدان سرزمین ها سرزنش می ) کردند. در پایان تصویر روشنی ز که ا این مجموعه بدست م ی آید داستان بقا و مداومت ولی در عین حال انزوا و غربت است که مآلاا به شکل گیری یک آیین جدید و با تکوین آن پیوند یافت . سیر تحول جامعه ی کوچکو آسیب پذیر بابی - بهائی در دوران تبعید در مواج ه ه با جهانی متفاوت از آنچه که در آغاز از آن برآمده بود، تدریجاً پیام آن را متحول ساخت. آن جنبش رستاخیزی برخاسته از محیط شیعه ی ایرانی و متأثر از دیدگاه ها و انتظارات مه دوی تشیع که در آ غ از فراراه باب و پیروانش بود و ای شان را در رسیدن به یک آرمان آخرالزمانی راهنمون می شد در سال های اقامت در تبعید به یک پیام ماوراءشیعی و ماوراءاسلامی مبدل شد. این پیام نه تنها خواهان گسترش جامعه - ی بابی بهائی به سرزمین ه ای مجاور ایران بود، بلکه مرامی جهان پیوند را نوید می داد که خواهان گذر از مرزهای ممنوعه مابین مذاهب بود، مرزهایی که نه تنها دو اردوی شیعه و سنی را در دنیای اسلام از هم جدا ساخته بود و منازعات چند صد ساله را سبب گشته بود،بلکه باعث پیدایش نوعی انزوا و انجماد عقیدتی نیز شده بود. پیامی که به ویژه بهاءالله در دو دهه ی پایانی زندگی اش در ذهن پرورده و به تدریج آشکار ساخت نه تنها یک پیام بردباری، پذیرایی و جهان شمول بود بلکه مرزهای اعتقادی ادیان ا راهیم ب ی را در مقوله ی رابطه ی آدم ناسوتی با دنیای لاهوتی متحول می ساخت. اگرچه در آر اء بهائی آدمی کماکان مرتبه ی عبودیت را در برابر خالق محفوظ می داشت ولی یک جهان بینی عرفانی ماوراء شرعی با دیدگاهی اشراقی مقام انسان را، چنانکه بهاءالله می گفت به مراتب والاتر می ساخت و به آدمیان اجازه می داد که کنش و عاملیت انسانی خویش را در جهان آشکار سازند. این دیدگاه نوین پسامهدوی اگرچه ریشه در فرهنگ غنی عرفانی ایرانی داشت ولی حال یک ساحت نوین کنش این جهانی نیز بدان افزوده شده بود.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2