باب و جامعۀ بابی ایران

129 یباب ۀعماج راتخاس به صادرات کالاهای دیگر مثل تنباکو، تریاک،کتان و ابریشم (پیش از دهۀ چنین شبکۀ ‌ )پرداختند. امّا بازرگانانی که در کار صادرات بودند، و هم ۱۸۶۰ توزیع داخلی کالا و تولیدکنندگان متوسط و یا کوچک با مشکل بزرگ دیگری مواجه شدند. وابستگی ایشان به محصولات داخلی که تولید .شد ‌ محدودی داشت مانع از رشد و ورود ایشان به شبکۀ منسجم صادرات می برخی ورشکسته شده و از تجارت دست کشیدند، و دیگران به دادوستدی داری پرداختند. ‌ ناچیز و یا دکّان تجّار بابی ناپذیری که این چنین دامنگیر تجارت ایران شد ‌ بحران شدید و وقفه پیامش بر تجّار ایرانی شاید بیش از آن که خسارات آنی مادّی و مالی باشد نشان از یک زوال دامنگیر داشت. بر خلاف تفکّر مدرن که بین دو ساحت نهد، در تفکّر تجّار ایرانی آن دوران ضررهای ‌ اخروی و دنیوی فرق می توانست در چارچوب اعتقادات دینی و معنوی ایشان ‌ روزافزون مالی تنها می تعبیرپذیر باشد. بین مسایل مادی و معنوی هنوز مرزبندی مشخّصی وجود بستگی این دو ‌ توانست وجود داشته باشد و کیفیّت هم ‌ نداشت و یا اصلاً نمی ای که با ماوراء جهان ‌ پیچیده و ناملموس بود. برای بازرگان سنّتی و پخته هایی بیش از آن که موجد ‌ محدود شرع و فقه آشنا بودند چنین بحران های اخلاقی ‌ های اقتصادی و مالی باشد نشانۀ بحران در ارزش ‌ نگرانی رفت. غرور حاصل از خرسندی اخلاقی و برتری مقام دینی در ‌ شمار می ‌ به های اقتصادی سرمایه و حاصل زندگانی ‌ بین اهل شرع نزد بازرگانی که بحران باخت. برای نسل پیرتر ایفای شعائر مذهبی، ‌ او را نابود ساخته بود رنگ می ثبات و شکیبایی در حرفۀ خود و توکّل به خداوندکه بدان سربلند و شهره ساخت که اگر نه در این دنیا، در ‌ بودند کماکان آنان را به پاداشی امیدوار می جهان دیگر به آن امید دسترسی داشتند. امّا برای نسل جوانتر تجّار روبرو شدن با حقایق تلخ جهانی که در تغییر و تحوّل بود آنان را دستخوش های اعتقادی دیگری نمود. ‌ بحران های جدید برخی از تجّار جوان و بسیار ‌ رو در رویی با جهانی با آگاهی های معنوی ‌ ای از بازرگانی و گرایش ‌ های دوگانه ‌ پرشور را تبدیل به شخصیّت ساخت. برای آنان که تمایل به مکتب شیخ احمد احسائی و یا مکاتب شبیه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2