163 یباب ۀعماج راتخاس های نافرجام بهاءاللّه برای آن که و کوشش ۱۸۴۸-۱۸۵۲ های وقایع سال کیشان بابی خود و دولت تفاهمی ایجاد کند نشان تردید و تامّل واقع بین هم از محبس عکّا لوحی ۱۸۶۸ بینانۀ او در مورد قدرت سیاسی است. در سال نام لوح رئیس خطاب به صدراعظم عثمانی نگاشت که در آن از خاطرات به بازی به ناپایداری کند که چگونه با دیدن یک خیمه شب کودکی خود یاد می باز به کودکی که شب قدرت دنیوی پی برده است. در پایان نمایش، خیمه غرق تعجب بود گفت تمام آنچه از شکوه و جلال دربار سلطان سلیم و وزرایش و درباریانش دیدی جملگی در این جعبه در زیر بغل من است. نویسد : بهاءاللّه می از آن يوم جميع اسباب دنيا به نظر اين غلام مثل آن دستگاه آمده و آيد و ابداً به قدر خردلی وقر [احترام و ارزش] نداشته و نخواهد می نمودم که ناس به چنين امورات افتخار داشت. بسيار تعجّب می نمايند مع آنکه متبصّرين [آ گاهان] قبل از مشاهده جلال هر ذی می جلالی [صاحب ثروت و مقام] زوال آن را به عين اليقين ملاحظه ما رأيت شيئاً الّا و قد رأيت الزّوال قبله و کفی باللّه ˝ نمايند. می بر هر نفسی لازم است که اين ايّام قليله را به صدق و ˝ شهيداً. انصاف طی نمايد اگر به عرفان حقّ موفّق نشد اقلّاً به قدم عقل و قريب جميع اين اشياء ظاهره و خزاين مشهوده عدل رفتار نمايد. عن و زخارف دنيويّه و عساکر مصفوفه [سربازان صف در صف] و البسه مثابه همان مزيّنه و نفوس متکبّره در جعبه قبر تشريف خواهند برد به جعبه، و جميع اين جدال و نزاع و افتخارها در نظر اهل بصيرت مثل 172 لَعب صِبيان [بازیچۀ اطفال] بوده و خواهد بود. . بازنویسی بیانات بهاءاللّه: 107-11۰ )1920 ، (مصر مجموعۀ الواح مبارکه در ˝ لوح رئیس ˝ 172 بازی) های این جهانی در دیدۀ من مانند آن دستگاه (خیمه شب از آن روز همۀ آلایش ˝ آید و اندک ارزشی، حتّی به اندازۀ تخم خردلی در نزدم نداشته و نخواهد داشت. می آ گاه پیش که مردمان دل بالند در حالی بسیار در شگفتم که کسانی به چنین امور بر خود می از آن که جلال هر توانمندی را ببینند به چشم یقین زوال آن را توانند دید. و هیچ چیزی که همانا پیش از آن زوالش را ببینم و شهادت کردگار بسنده است. پس بینم جز آن را نمی باید که این روزهای محدود را به راستی و دادگستری بگذراند و اگر به هر کس می شناسائی حق نتوانست دست یابد، دست کم راه خرد و عدل را بپیماید. زود است که همۀ های دنیوی و سپاهیان صف در صف و های آشکار و آلایش این مظاهر پیدا و گنجینه بازی) به جعبۀ گور های پُر نگار و مردمان خودستا به مانند آن جعبه (خیمه شب جامه ها و افتخارها در دیده اهل عبرت مانند همان ها و جدال تشریف ببرند و همۀ این ستیزه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2