171 یباب ۀعماج راتخاس و قائن بودند ولی اکثریّت ایشان از مناطق کشاورزی مراکز جنوبی خراسان هایی در بارفروش ریشه گرفته بودند. مازندران در رتبۀ دوّم قرار داشت. گروه بودند و بویژه تعداد زیادی در مناطق کشاورزی مثل نور، علی آباد، بهنمیر، خیل، سوادکوه، های کوچکتری در ساری، عرب سنگسر، شهمیرزاد و گروه آمل، و قراء و دهات اطراف پراکنده بودند. سوّمین گروه شامل بابیانی در های مرکزی و غربی مثل اصفهان و عراق عجم و ماوراء آن بود. گروه استان های بزرگی در اردستان، آباد و جامعه بزرگی از بابیان در اصفهان و نجف کاشان و قرای اطراف مثل: نراق، قمصر، مازگان، جوشقان، وادقان و نطنز های بزرگی نیز در طهران، قزوین و زنجان بیشتر از طبقۀ حضور داشتند. گروه شهرنشین امّا با ارتباطاتی با قراء اطراف ، به این آیین پیوستند (زنجان در احتمالاًدارای بزرگترین جمعیّت بابی در ایران بود.) بر خلاف ۱۸۵۰ سال های برجستۀ بابی بودند، جمعیّت بابیان طهران و قزوین که دارای شخصیّت داد. بقیّۀ بابیان در مراکزی مثل زنجان را اغلب طبقات فرودست تشکیل می کرند و صحنه (از مراکز اهل حق)، همدان، کرمانشاه، قم و اشتهارد سکنی نشین در عراق عرب بود با جمعیّت قابل داشتند. چهارمین مرکز بابی های سابق در کربلا و جمعی در کاظمین و بغداد. ای از شیخی ملاحظه پنجمین ناحیه، فارس و یزد، شامل بابیان شهرنشین و هم روستایی بود. در ریز، دادند. نی وران و تجّار درجه دوّم تشکیل می شیراز بیشتر بابیان را پیشه پایگاه سیّد یحیی دارابی (وحید) و صحنۀ درگیری بابیان با نیروی دولتی در ، دارای جامعۀ نیمه روستایی با رهبری مشترک ملّاکین ۱۸۴۹-۱۸۵۲ های سال عمده و رهبران مذهبی بود. دیگر جوامع در اصطهبانات شامل هندیجان و مهریجرد و سروستان و افراد دیگری در دهات و روستاهای پراکنده، همگی چنین او بود که جماعاتی توسط وحید دارابی به آیین بابی ایمان آوردند. هم را از یزد و اطراف، شامل ملّایان، بازرگانان، یک حکیم (طبیب)، اصناف و روستاییان، به این نهضت رهنمون شد. بخش ششم آذربایجان شاهد هایی به این آیین در روستاها و یا میان شهرنشینان جمعی گروه آوری دسته روی های کوچکتر بابی در کرمان، استراباد، احتمالاًلرستان، کردستان بود. جمعیّت وجود آمد. در هند نیز به )Lucknow و حتّی منطقۀ شیعی نشین لکنهو ( تواند از یکصدهزار نفر بسختی می ۱۸۴۰ جمعیّت کلّ بابیان در پایان دهۀ
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2