باب و جامعۀ بابی ایران

211 باب ینآرق ریسافت :یحو ۀلزنم هب ریسفت سخنی در پایان برای توجیه فرآیند خلق یک تفسیر در ابتدا باید بپذیریم که نگارش یا ای کلّی است. بر طبق این قاعده اگر ‌ خلق تفسیر و پذیرش آن تابع قاعده هایی که در ‌ مثال 95 گفتاری وجود دارد حتماً دلیلی برای خلق آن بوده است. چنین شرحی که دربارۀ خود ‌ ارائه شد، هم تفسیر سورۀ یوسف طول مقاله از گیری کلّی برسیم. با ‌ سازد که به چند نتیجه ‌ متن دادیم اینک ما را قادر می نحو بارزی با دیگر تفاسیر بزرگ اسلامی، ‌ آ گاهی به این امر که این تفسیر به رسد مؤلّف ‌ نظر می ‌ و در نتیجه با هر سبک ادبی زبان عربی متفاوت است، به با قرار دادن آن زیر نام تفسیر خواسته است که این اثر در همین شکل و فرمی آید که ‌ که هست مورد مطالعه و قضاوت قرار گیرد. حال این سؤال پیش می چه چیز سبک نگارش تفسیر را از سبک نگارش سایر متون ادبی یا دینی سازد. نباید چنین انگاشت که چون باب محقّق دینی نبود از ‌ متفاوت می و یا چنین انتظار داشته که 96 موازین و اسلوب نگارش تفسیر آ گاهی نداشت این تفسیر نیز چون دیگر تفسیرهای سنّتی تلقّی گردد. برخلافچنین نگرشی، تفسیر سورۀ تفسیر اوّلیه وی یعنی تفسیر سورۀ بقره، که چند ماه پیش از نزول همه از ‌ نوا نیست با این ‌ صدور یافت، هرچند با تفسیر سنّتی شیعه هم یوسف باشد. باب در تفسیر ‌ رویکرد و روش معمول تفاسیر سنّتی اسلامی عاری نمی ، می کوشد تا از سنّتی که به نظر او در حال تفسیر سورۀ یوسف بعدی، یعنی ای از زمان که وی خود را مبشّر ظهور دور ‌ احتضار بود بگسلد، خاصّه در برهه دانست. ‌ ها می ‌ جدید دینی و تجدید حیات معنوی انسان علاوه بر آن، همانطور که از پیش گفتیم زمان ظهور باب شاهد اوج انتظارات آمدن موعود آخرالزمانی بود که یکی از علایم آن در اعتقاد شیعیان 95 Tzvetan Todorov, Symbolism and Interpretation, trans. Catherine Porter, (Ithaca, 1982), 28. کند محسن فیض ‌ باب در تفسیر سورۀ بقره بجز نام امامان از معدود کسانی که یاد می 96 کاشانی مؤلّف تفسیر الصّافی است. البته قضاوتی که دربارۀ اثر او شده زیاد تمجیدآمیز ). فیض کاشانی از سوی باب به خاطر سطحی بودن ۴۰۲ ها ‌ مجموعه نیست ( ن.ک. سورۀ بقره مورد انتقاد قرار گرفته (محفظۀ ملّی ۱۴۳ کارش (قشری محض) در تفسیر آیه گوید که فیض به تفاسیر دیگر علماء مراجعه نکرده ‌ ) سوای آن باب می 141.v آثار بهائی و این امر شایستۀ چنین کتابی نیست. باید گفت که این نظریات در تفسیر جزء دوّم قرآن بیان شده که نویسندۀ آن معلوم نیست و مورد بحث است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2