باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 212 شد. بر ‌ نگاشتن تفسیری بر سورۀ دوازدهم قرآن (سورۀ یوسف) تلقّی می خوانی ندارد باید ‌ خلاف نظریّه براون که معتقد است نام این اثر با متن آن هم های تبیینی دربارۀ این ‌ گفت که این تفسیر به طور روشن شامل مطالب و بحث باشد و علاوه بر آن، بخش بزرگی از آن به بازنویسی از دیگر ‌ سوره می ای بدیع، و تفسیر و بازشناخت آن مطالب اختصاص ‌ های قرآن به شیوه ‌ سوره یافته است که بدون شک در مقایسه با تفسیر نویسی سنّتی امری غیر عادی های قرآن را ‌ است. این که بگویند این متن عاری از تفسیر است، و یا آیه نماید لااقل در نظر باب و آنان که مخاطبین اوّلیۀ این ‌ معنی و تفسیر نمی تفسیر بودند بدان معنی است که گوینده یا تفسیر را نخوانده و یا انتظارات او از تفسیر در چهارچوبی سنّتی محدود مانده است، چه که به هر حال، تفسیر جز نوعی شرح و بسط موضوع چیز دیگری نیست. شناسی تفسرها که با استفادۀ مداوم از ‌ با ملاحظۀ روش تمثیلی و سبک ای روان و سلیس ‌ های استعاری، به شیوه ‌ سازی ‌ موازین بلاغی مثل شبیه برداری از ‌ و بهره ˝ تعابیر کفرآمیز ˝ نگاشته شده، بعلاوه با در نظر گرفتن باید بگوییم که 97 قرآن) مبهمات (و همۀ اینها در قالب تقلیدی متهوّرانه از حاصل تفسیر سورۀ یوسف آید. ‌ این اثر به طور روشن یک تفسیر بشمار می بازسازی عناصر اصلی متون اسلامی است که مؤلّف اینک آن را کاملاً جهانی نموده و با روشی توأمان امّا متضادّ تقلید و وحی، سرانجام اثر ادبی سالۀ شیرازی متنی ۲۵ جدیدی خلق کرده است. این اثر مهم به قلم بازرگان دارد و کوشش در بازگویی و ترجمان خود دارد، ‌ در داخل متن دیگر ارائه می و به طور روشن متنی ادبی و نمونۀ کوششی قهرمانانه در دگرگون ساختن ها بعد (و در محیط فرهنگی کاملا بیگانه با محیط خود) ‌ چیزی است که سال وار تبدیل به تفسیری در سازمان فکری ‌ جای تفسیری در محیط بسته و دایره ‌ به 98 گردد. ‌ انتهایی می ‌ باز و گسترده و بی کند که این اثر در واقع همان قرآنی است که بر محمّد نازل شد. ‌ باب به تکرار اشاره می 97 ن.ک. Habib Taherzadeh, et al., (trans.) Selections from the Writings of the Báb (Haifa, 1978), 67. 98 Cf. Arkoun, Mohammed.‘Lecture de la Fátiḥa’ in his Lectures du Coran (Paris, 1982), 41-67, esp. 49. اشاره Ricoeur کند به ‌ آید از موضع یک سنّی صحبت می ‌ در اینجا نویسنده، که به نظر می کند و از هشت اصل در ‌ ’ گفتگو می cercle herméneutique‘ نماید که از دایرۀ هرمونتیکی ‌ می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2