باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 238 وی 34 کردند به دور خود جمع نمود. ‌ منزل حاجی سلیمان خان ملاقات می زودی ادّعا کرد که رجعت امام حسین است و اطرافیانش را به سجده در ‌ به کرد. بدین ترتیب توانست شخصیّتی تاریخی و نیمه ‌ مقابل خود دعوت اساطیری را برای پیروانش به واقعیّتی ملموس در آورد، و حدّاقل تا حدودی جاذبه و فرهمندی امام حسین را به خود منتقل سازد. این گروه که در خانه سلیمان خان تحت رهبری حسین جان ملاقات آمیز ، یعنی کشتن شاه ‌ ای خشونت ‌ کردند بیش از پیش در صدد طرح نقشه ‌ می منظور انتقام از تیرباران باب و قتل بسیاری از ‌ بودند. این نقشه تاحدّی به مسلکانشان، و تا حدّی نیز بر این اساس بود که یکچنین واقعه سهمگینی ‌ هم موجب مداخلۀ نیروهای ماوراءالطبیعه و منجر به پیروزی آنان و تأسیس حکومت بابی خواهد شد. صدر اعظم جدید، میرزا آقاخان، که نسبت خانوادگی دوری نیز با بهاءاللّه داشت بهاءاللّه را از عراق بازگرداند. قصد او نشان دادن قدرت بود. به محض بازگشت ˝ مشکل بابی ˝ سیاسی خود به شاه در حلّ و کنترل بهاءاللّه به طهران، میرزا آقاخان وی را به مدّت یک ماه در منزل برادر خود ترین اعضای آن نهضت را از نزدیک ‌ جای داد تا نشان دهد یکی از برجسته به طهران 18۵2 ترتیب بهاءاللّه که تا ماه می ‌ بدین 35 زیر نظر گرفته است. بازگشته بود، نتوانست بار دیگر با بابیان این شهر ارتباط برقرار سازد. با های ‌ های تپه ‌ ها به خانه ‌ فرارسیدن تابستان و به رسم اشراف که در تابستان رفتند، میرزا آقا خان از بهاءاللّه دعوت نمود تا به ‌ خنک شمال طهران می ترتیب و در طی سه ماه بحرانی دوران ‌ املاک ییلاقی او در افچه برود. بدین قبل از سوء قصد به جان شاه، بهاءاللّه در انزوا قرار داده شد و قادر نبود نفوذی بر بابیان داشته باشد. فقط یک بار در ماه ژوئن که بهاءاللّه به افچه شد، عظیم توانست با او ملاقات کند و در این دیدار بهاءاللّه ‌ منتقل می مصرّانه کوشید که عظیم را از مسیری که در پیش گرفته بود منصرف سازد. نویسد: ‌ می نبیل آقای کلیم به من گفتند، در طول سفر بهاءاللّه، عظیم که بسیار مشتاق ، یادداشت بدون شماره. ۲۳ ،۴ . ، جظهور الحق، نقل در مازندرانی، نبیل 34 .۶۰-۶۱ ،۴ . ، جظهور الحق مازندرانی، 35

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2