239 باب و مهدی موعود دیدار بهاءاللّه بود موفّق به ملاقات ایشان شد. در آن ملاقات بهاءاللّه ای که در سر داشت بر حذر نمود و هشدار به طور مؤکّد او را از نقشه ای از کشتار و سرکوب داد که چنین عملی موجب بروز موج تازه 36 بابیان خواهد شد. اثر ماند زیرا رهبری جلسات بابیان اینک در دست امّا سخنان بهاءاللّه بی حسین جان و مریدان او در خانه سلیمان خان بود. او دوازده بابی را به های تابستان در آنجا اقامت شمیران واقع در شمال طهران، که شاه در ماه داشت، فرستاد و به آنان دستور داد که به دنبال فرصتی برای کشتن شاه زمان، یحیی ازل به زادگاه خود منطقۀ نور مازندران رفت تا مقارن باشند. هم این واقعه شورشی از بابیان در آنجا برپا کند. سوء قصد به جان شاه توسّط سه نفر انجام شد که ظاهراً بسیار ناشیانه و های خود را با ناوارد به چنین عملی دست زدند. تنها به این دلیل که تپانچه هایی که امکان نداشت کسی را بکشد پر کرده بودند. این نکته روشن ساچمه سازد که دستور نهایی برای سوء قصد باید توسط حسین جان، جوان می سواد طور یقین بی تجربه ولی احساساتی و پرجاذبه انجام گرفته باشد که به بی بود و از اسلحه گرم هیچ اطّلاعی نداشت. امّا دولت بر این باور بود که فرد باسواد و زیرکی همچون سیّد علی عظیم کارگردان این سوء قصد است. آمدهای سهمگین و هولناک آن سوء قصد با شکست روبرو شد و پی تمامی جامعۀ بابی را در بر گرفت. با شکنجه دو نفر از عاملین سوء قصد، که دستان بردند و هم ها پی زنده مانده بودند، مأموران دولت به بابی بودن آن ایشان را در شمیران دستگیر کردند. اکثر کسانی را نیز که در خانۀ سلیمان خان رفت و آمد داشتند پیدا کرده دستگیر نمودند. به عنوان سیاستی کلّی، دستور دستگیری و مجازات همۀ بابیان در سراسر کشور اعلام شد و پس از این کشتار بود که نهضت بابی به صورت یک جنبش مخفی و زیرزمینی درآمد و انسجام و یکپارچگی خود را برای مدّتی از دست داد. توان چنین خلاصه نمود که با تیرباران باب این مرحله از تاریخ بابی را می و افتادن رهبری جنبش به دست افرادی ضعیف که همواره با یکدیگر در 36 Nabil, 599. ّظهور الحقخان نیز توانست دو بار با بهاءاللّه ملاقات کند، ن.ک. مازندرانی، حاجی سلیمان .۶۰
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2