باب و جامعۀ بابی ایران

269 ،نایباب اب راجاق تلود ییورایورایوررایور خورده بودند و حال ناچار بودند با خوردن علف خود را زنده نگاه دارند. های مازندرانی علی رغم قوا و ‌ چون عبّاس قلی خان لاریجانی و سرکرده 9 تجهیزات برترشان در تسخیر قلعه فرو مانده بودند، دولت مرکزی در حدود به دستور سلیمان خان 39 آوریل سلیمان خان میرپنج افشار را اعزام نمود. سربازان به قلعه نقب زدند و نقب را در زیر دو برج به باروت انباشند. هنگامی که ترتیبات لازم کامل شد سپاهیان باروت را آتش زده و از چهار سو به قلعه یورش بردند. اصحاب بابی این یورش دوّم را نیز دفع کردند. بعد از ها قلعه را ترک کردند ولی رئیس این گروه ‌ این یورش سی نفر یا بیشتر از بابی ها به ضرب گلولۀ سپاه کشته شدند و بقیّه دستگیر ‌ و شاید چند نفر دیگر از آن شده و بعداً به قتل رسیدند. در این زمان سپاهیان پی برده بودند که اصحاب ها نیز ‌ روند. از این رو شب ‌ ها برای جمع کردن علف بیرون می ‌ قلعه شب گرفتند. در نوزده روز آخر محاصره، ‌ فضای اطراف قلعه را زیر باران گلوله می هائی را که از قبل ‌ ها ناچار بودند برای رفع گرسنگی گوشت فاسد اسب ‌ بابی ها و حتّی چرم زین ‌ کشته و دفن نموده بودند و نیز پوست و استخوان آن ها را بخورند. ‌ اسب شکنی ‌ محاصرۀ قلعه زمانی خاتمه یافت که شاهزادۀ حاکم به مکر و پیمان ها وعده داد که اگر قلعه را ترک گویند امان خواهند ‌ متوسّل شد. وی به بابی یافت. به نشانۀ تحکیم این وعد و قسم، قرآن مهر کرده و به قلعه فرستادند. ، باقیماندۀ اصحاب که 18۴9 مه 9/12۶۵ جمادی الثّانی 1۵ در بعد از ظهر رسید از قلعه خارج شدند. پس از ترک قلعه ‌ نفر می 220 شمارشان به حدود 10( ها را خلع سلاح نموده بجز معدودی همه را قتل عام کردند ‌ سپاهیان آن 40.)18۴9 مه مقاصد بابیان حاضر در شیخ طبرسی نبیل زرندی در تاریخ خود آورده که هنگام حرکت بابیان به سوی امیر کبیر مظنون شده بود که عبّاس قلی خان بابی شده است. ن. ک. به نامۀ سمینو مورّخ 39 .192 ، صژنرال سمینو ،18۴۹ ژوئن 1۶ نقطة چنین ن. ک. به براون، ‌ ؛ هم 3۶ ،33–32 ،21 ابوطالب شهمیرزادی، تاریخ، صص 40 ،3 ، جناسخ التّواریخ ؛ سپهر، Nabil, Dawn-Breakers, pp. 399–40 ؛192 ، صالکاف .103۶–103۵ صص

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2