باب و جامعۀ بابی ایران

277 ،نایباب اب راجاق تلود ییورایورایوررایور بارفروشی زیاد نبوده و این مطلب نشانۀ آن است که بابیان قصد حمله به اند. در مقابل، دفعاتی که ملّا حسین و اصحاب قلعۀ شیخ ‌ مردم شهر را نداشته ها را در محاصره داشتند حمله کردند ثابت نمودند ‌ طبرسی به سپاهیانی که آن که توانائی آن را دارند که تلفات سنگینی بر دشمنانشان وارد آورند. بعد از خروج از بارفروش اصحاب بابی به اکراه موافقت کردند که خسرو ها را همراهی کنند. سبب این بود که جمعیّتی ‌ قادیکلائی و مردان مسلّح او آن ها روانه شده بودند و قصد انتقام کشیدن داشتند و ‌ از بارفروش دنبال آن های ‌ های تنگ و جنگل ‌ بابیان نیز غریب و با منطقه ناآشنا بودند و عبور از راه های باتلاق مازندران دشوار بود. هنگامی که اصحاب بابی پی ‌ انبوه و زمین اند و قصد دارند بقیه را نیز ‌ بردند که سوارانِ خسرو برخی از ایشان را کشته به قتل رسانده اموالشان را غارت کنند خسرو قادیکلائی را در نیمۀ شب ها را پراکنده ساختند. بابیان هنگام حمله ‌ کشتند و به مردان او حمله کرده آن تمام اموال خود را در جنگل رها کردند و به تعقیب سواران خسرو قادیکلائی ور شدند. بعد که به ‌ پرداخته به روستائی که به گمانشان قادیکلا بود حمله محلّ اوّلیّه بازگشتند دیدند که اثری از اموال ایشان باقی نمانده. لذا با کمک و راهنمائی یکی از مردم دهات اطراف که او را به اسارت گرفته بودند به بقعۀ شیخ طبرسی که در نزدیکی بود رفتند. علّت اینکه بابیان تصمیم گرفتند در شیخ طبرسی بمانند این بود که دیگر ادامۀ سفر برایشان ممکن نبود. از تواریخ شاهدان عینی روشن است که ملّا ها به آخر رسیده است. وی ‌ حسین رهبر جمعیّت بابی آ گاه بود که سفر آن هنگام ورود به بقعه همراهان خود را طرف خطاب قرار داده و گفته بود که لطف علی میرزا در تاریخ خود ناله 72 ها شهید خواهند شد. ‌ در اینجا همۀ آن و حنین اصحاب را هنگامی که شنیدند از شهادت گزیری نیست توصیف کند. بعد از مرگ محمّد شاه دیگر برای بابیان امکان نداشت که نقشۀ ‌ می اوّلیّۀ خود را برای نجات باب دنبال کنند. گذشته از ناامنی منطقه و خطر ها و کشیدن انتقام خون ‌ ها در صدد کشتن آن ‌ حملۀ راهزنان، دشمنان بابی مردم بارفروش و خسرو قادیکلائی و همراهانش بودند. اگر اصحاب بابی در پرداختند خود را به سهولت در معرض ‌ های تنگ مازندران به حرکت می ‌ راه داد که غریب ‌ ها نشان می ‌ دادند. لهجه و لباس آن ‌ حملۀ دشمنانشان قرار می .54 لطف علی میرزای شیرازی، تاریخ، ص 72

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2