285 ،نایباب اب راجاق تلود ییورایورایوررایور آورد عالمی بلندآوازه بود که به دربار محمّد شاه راه داشت. وحید در یزد به دنیا آمده بود و یکی از دو همسر وی و فرزندانشان و نیز دو نفر از برادران چنین در میان اهالی یزد جمعی مرید وی در آن شهر اقامت داشتند و هم داشت. اقدامات وحید بزودی مخالفت علما را برانگیخت و نایب الحکومۀ یزد آقا خان ایروانی سعی کرد وی را توقیف نماید. ممکن است نامبرده وحشت داشته که اگر اقدامی علیه وحید نکند عواقبی برای کار او داشته ها مصمّم بودند از رهبر خود در برابر اقدام اولیای حکومت دفاع باشد. بابی کنند و بین دو طرف زد و خوردهائی صورت گرفت. در این بین فردی به نام محمّد عبداللّه که از رؤسای اشرار بود وارد نزاع شده جانب وحید را گرفت. محمّد عبداللّه قبلاً با اولیای حکومت در افتاده بود. نامبرده بعد از مرگ محمّد شاه از ثروتمندان پول گرفته بود تا از نفوذ خود استفاده کرده و اشرار شهر را از غارت مردم بازدارد. بعداً که حاکم جدیدی برای یزد تعیین شده بود محمّد عبداللّه را به سمت رئیس عوانان خود منصوب کرده بود. امّا بعد دولت مرکزی حاکم جدید را از سمتش برکنار نموده و سعی کرده بود به حاکم دیگری 18۴9 در اواخر سال 92 شرارت محمّد عبداللّه خاتمه دهد. منصوب شده بود و نایب الحکومۀ وی آقا خان ایروانی به فاصلۀ کوتاهی پس از ورود به یزد یکی از اشرار را اعدام کرده بود. در پی این امر محمّد عبداللّه بر آقا خان شوریده بود امّا مغلوب شده و ناگزیر خفا اختیار کرده بود 93.)18۴9 (حدود اواخر نوامبر تا اوائل دسامبر ها و قوای حکومت زد و خوردهائی صورت گرفت پس از آنکه بین بابی محمّد عبداللّه از خفا بیرون آمده به کمک وحید شتافت. اقدام وی احتمالاً به این امید بود که نفوذ از دست رفته را در شهر دوباره باز یابد و نیز از آقا ها با او کرده که بابی خان انتقام کشد. ممکن است محمّد عبداللّه گمان می تر شدن وضع بابیان در متّفق خواهند شد. بعد از جنگ شیخ طبرسی و وخیم کشور، احتمالاً افراد سرکشی نظیر محمّد عبداللّه بابیان را بالقوّه یار و متّحد اند. پنداشته خود در برابر حکّام محلّی می محمّد عبداللّه نایب الحکومه را ناگزیر کرد در ارگ شهر پناه جوید و در ترسیدند مردم آنجا وی را محاصره نمود. امّا علمای یزد که از نفوذ بابیان می .1003–1002 ،997–99۶ ،9۵9 ، صص 3 ، جناسخ التّواریخ سپهر، 92 .1077–107۶ همانجا، صص 93
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2