باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 296 روایت آیات قرآنی و احادیث اسلامی در اثبات آئین باب بود که ناگهان طاهره صحبت او را قطع نموده و گفت که حال وقت نقل روایات نیست بلکه سعی 18۴8 طاهره خود در اواخر سال 136 است. ˝ جانفشانی ˝ و ˝ عمل ˝ وقت نمود به اصحاب بابی در شیخ طبرسی ملحق شود ولی موفّق نشد. آرا و آید نمایانگر نظرات و ‌ احساسات وی چنان که از خلال این حکایت برمی اندیشیدند در برابر ادامۀ ‌ احساسات بسیاری از همکیشان اوست که می مسجونیّت باب و افزایش دشمنی عامّۀ مردم چه عکس العملی نشان دهند. دهد که چرا ‌ اشارۀ موجود در حکایت بالا به جانفشانی تا حدّی نشان می وحید از جنگ با حاجی زین العابدین خان اجتناب نداشت. وحید قادر بود اقداماتش را برای انتشار امر بابی در جای دیگری غیر از شد. همان ‌ نیریز ادامه دهد. امّا در هر صورت قطعاً زمانی دستگیر و کشته می طور که قبلاً ذکر شد به فاصلۀ کوتاهی بعد از واقعۀ یزد، چند نفر از بابیان ترین ‌ معروف به دستور امیر کبیر در پایتخت اعدام شده بودند. وحید سرشناس های خود را در ترویج دین بابی ادامه ‌ بابی در کشور بود. اگر او فعّالیّت شد. به این ترتیب تا جائی که ‌ داد به زودی به سرنوشتی مشابه دچار می ‌ می زندگی خود وحید مطرح بود تصمیمش به رفتن به نیریز چیزی را عوض توانست دامنگیر مریدان ‌ کرد. اهمّیّت آن به جهت عواقبی بود که می ‌ نمی بسیارش گردد. علی رغم مخاطرات موجود، وحید برگزید که به نیریز رود تا امر بابی را ابلاغ کند. ولی همان طور که قبلاً ذکر شد در ابتدا تصمیم نداشت در آنجا بماند و فقط به علّت اصرار و آه و نالۀ بسیار مریدانش بود که تصمیم خود را عوض کرد و در نیریز ماند. بین وحید و مریدانش در نیریز یک حسّ تعلّق و تعهّد متقابل وجود ها ‌ داشت. برای وحید تعهّد او به مریدانش متضمّن این مسئولیّت بود که آن را با پیام باب آشنا کند. در نظر مریدان وحید کشته شدن در جنگ در کنار تر بود تا اینکه شاهد آن باشند که او شهر را ترک کند و بدانند ‌ او شرافتمندانه که در نقطۀ دیگری و احتمالاً با ذلّت و حقارت بیشتری به دست دشمنانش ها با علم و اطّلاع کامل از عواقب وخیمی که اقدام ‌ کشته خواهد شد. اکثر آن توانست در پی داشته باشد به وحید ملحق شدند. بعد از اینکه ‌ ها می ‌ آن هـ ق)، 13۴۳ ، (حیفا: العبّاسیّه تذکرة الوفآء فی ترجمة حیاة قدمآء الاحبّآء عبدالبهاء، 136 .30۶ ص

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2